پاورپوینت خودکشی- تعریف، انواع، علل و راه های پیشگیری از آن (pptx) 21 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 21 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
خودکشی
تعریف خودکشی
انواع خودکشی
علل خودکشی
خودکشی در ایران
راههای پیشگری از خودکشی
خودکشی
خود کشی ,به معنای نابود کردن و از بین بردن خود,پدیده ای است که سالیان دراز از روابط عشیره ای و سنتی تا روابط پیچیده شهرهای امروزی ,گریبان بشر را گرفته است.در فرار راه رشد و توسعه اقتصادی –اجتماعی ,هر چه برپیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده می شود,فاصله طبقاتی از هم بیشتر می گردد و سرخوردگیها فزونی می یابد و در نهایت به افزایش تعداد خودکشی منجر می شود.
تعریف خودکشی
خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داد و از نتیجه عملش آگاه است.
پژوهش کلاسیک خودکشی:
دورکیم ,نخستین کسی بود که علتهای زیستی ,اقلیمی و روان شناختی را برای تبیین رفتارهای اجتماعی رد کرد. او معتقد بود فقط از طریق روشهای جامعه شناختی است که می توان به واقعیت های اجتماعی پی برد.او نظریه خود را درباره علل خودکشی بر پایه همبستگی اجتماعی پایه ریزی کرد.
انواع خودکشی
خودكشي خودخواهانه
2) خودكشي ديگر خواهانه
3) خودكشي آنوميك
4) خودكشي تقدير گرايانه
خودکشی خودخواهانه
دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه و سنت فردگرایی، استقلال طلبی افراد، خوداتکایی و خودکفایی میباشند، میداند در چنین جوامعی به واسطهی میزان کنترل اجتماعی و فشار جمعی بسیار کم، تضعیف روح جمعی، بی طرفی سازمانهای اجتماعی در مسئولیتهای فردی، غلبه مناسبات و روابط ثانویه و رسمی بر روابط اولیه و نخستین و عدم تعلق عمیق فرد به گروه ،کمبود یا اختلال شدید همانند سازی با گروههای اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی عاطفی و روانی سازمانها از فرد سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی میگردد. در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابستهاند و رفتار خود را بنا به میل شخصیشان تنظیم میکنند و ارزشهای حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت ، تغییر میکند
خودکشی خودخواهانه می تواند حاصل احساسی تنهایی، درون گرایی، انزوا، و یا نوعی اختلال روانی باشد. معمولا در خودکشی خودخواهانه همبستگی فرد با زندگی خانوادگی ناچیز و سست است؛ زیرا هرچه اعضای خانواده به هم نزدیکتر و صمیصی تر باشند، ایمنی فرد نسبت به خودکشی بیشتر می شود . نرخ خودکشی نسبتا بالایی که در مجردان دیده می شود، تایید بر این مدعا است.
خودکشی دگر خواهانه( نوعدوستانه)
خودکشی نوع دوستانه به مواردی راجع است که خودکشی بر اثر شدت عمل مکانیسم تنظیم رفتار افراد صورت می گیرد و نه ضعف آن . دورکیم با تحلیل این نوع خودکشی ، درواقع می خواهد بگوید که رابطه نرخ خودکشی با تنظیم اجتماعی یک رابطه یک بعدی نیست.نرخ بالای خودکشی می تواند به فردیت افراطی و هم به تنظیم اجتماعی افراطی ارتباط داشته باشد . در حالت تنظیم افراطی ، درخواست های جامعه چندان نیرومندند که نرخ خودکشی با درجه ی یکپارچگی اجتماعی رابطه ای مستقیم پیدا می کند و نه معکوس.
درواقع در این نوع خودکشی فرد وظیفه اخلاقی عمیقی را درخود احساس می کند و علاقه مند می شود تا خود را فدای دیگران کند . وقتی فردی به احساس همبستگی و انسجام قوی نسبت به یک گروه فوق العاده یکپارچه و متحد مقید باشد . ارزش ها و هنجارهای گروه را از آن خود می داند و بین منافع خود و گروه فرقی نمی گذارد. به عنوان مثال جاسوسی که دستگیر شده، قبل از آن که حرفی بزند و اسراری را فاش کند، کپسول سمی را می بلعد. درجوامع ابتدایی که از همبستگی گروهی نسبتا بالایی برخوردارند ، خودکشی دگرخواهانه بیشتر رواج دارد. و زندگی فردی را مجموعه ای از سنت ها و عادتهای رایج به شدت کنترل می کند. البته این نوع خودکشی در جامعه های نوین نیز گاه در ارتش ، یعنی جایی که الگوهای کهن امر ونهی و متداول است دیده می شود
خودکشی آنومیک
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود، حالت "بی هنجاری" یا "نابسامانی"در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموما با بحران ها ی بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. وقتی که قواعد اخلاقی به عنوان هنجارهای معتبر برای ساخت دادن به کردار افراد اعتبار می افتد، امیالشان نامحدود شده و دیگر با منابعی که دارند ارضا نمی شوند . این عدم تعادل میان ارزوهای افسارگسسته و وسایل ارضایشان ناگزیر کشمکش های حاد درونی بر می انگیزد که آنها را به خودکشی سوق می دهد.
امیل دورکیم بر این باور است که در دوران بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی و زمانی که فشار تورم در جامعه شدید است، احتمال خودکشی بیشتر می شود. چون در چنین مواقعی هنجارهای اجتماعی بیشتر تضعیف می گردد.
خودکشی ناشی از بی هنجاری درست در برابر خودکشی های سنتی که از نوع خودخواهانه است، قرار می گیرد . در این نوع خودکشی، فرد به حیاتش نه از آن رو پایان می دهد که هنجاری را شکسته، یا به قانون مورد پذیرش گردن ننهاده، بلکه بدین سبب دست به خودکشی می زند که بعد از تلاش بسیار زندگی را سراب، پیروزیها را بی فرجام و حیات را پوچ یافته است.