مقاله آموزش مهارتهای شناختی کودکان اوتیسم (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
به نام خدا
دانشگاه ...
دانشکده ...
گروه ...
موضوع
آموزش مهارتهای شناختی کودکان اوتیسم
برای درس
...
استاد
...
دانشجو
...
فهرست مطالب
مقدمه ............................................................................................................................... 4
تعریف کودک اوتیسم .......................................................................................................... 4
ویژگی ها و عوامل کودکان اوتیسم ............................................................................................... 8
نقایص کودکان اوتیسم ............................................................................................................. 16
نقایص شناختی کودکان اوتیسم ............................................................................................. 17
ارزیابی و شناسایی اوتیسم .......................................................................................................... 23
شیوه های تشخیص اوتیسم ................................................................................................. 31
نقش کودکان در مهارتهای شناختی اوتیسم .............................................................................. 36
اهمیت آموزش مهارهای شناختی در کودکان اوتیسم ................................................................ 36
رهنمودها و رویکردهای آموزشی مهارتهای شناختی اوتیسم ..................................................... 37
انواع مهارتهای شناختی ............................................................................................................. 40
آموزش مهارتهای شناختی به کودکان اوتیسم .................................................................................... 41
معرفی برنامه های آموزشی شناختی به کودکان اوتیسم ................................................................... 44
پیشینه تحقیقات مرتبط با آموزش مهارتهای شناختی در کودکان اوتیسم ........................................ 46
جمع بندی و نتیجه گیری ........................................................................................................... 48
منابع ........................................................................................................................................ 49
مقدمه
اختلال وهم گرایی بینایی (ASD) یک اختلال عصبی پیچیده و چندلایه ای است اوتیسم که فرد به فرد علائم و نشانه های متفاوتی دارد. این تفاوت علائم و نشانه ها باعث می شود که تعیین یک روش معین برای آموزش به کودکان مبتلا به اوتیسم به یک چالش بدل شود. اگرچه هر کودک، به روش های آموزش واکنش های متفاوتی نشان می دهد، با این حال چند استراتژی وجود دارد که به طور عمومی به کارگرفته شده که به کودکان مبتلا به اوتیسم برای موفقیت در اهداف آموزش کمک کند. این استراتژی ها با توجه به مشخصه های مبتلایان اوتیسم اعم از تفاوت ها در ارتباطات، مهارت های اجتماعی، رفتار ها و مشکلات مربوط به حواس پنجگانه ساخته شده اند(ولی زاده، 1388، 89).
تعریف کودک اوتیسم
اوتيسم عبارت است از ناتواني كودك در برقراري ارتباط با مردم يا موقعيتها. كودكان اوتيستيك اغلب به عنوان كودكان آرام اشباه گرفته مي شوند زيرا توقعات زيادي از والدين خود ندارند. بعد از نوزادي هيج وابستگي نسبت به اشخاص نشان نداده، بر عكس به اشيا مكانيكي وابسته مي شوند. اوتيسم به وسيله مجموعه اي از علايم تشخيص داده مي شود نه فقط يك علامت. مشخصه اصلي اوتيسم نقص در واكنشات اجتماعي، ارتباطات، توجه محدود شده و رفتار هاي تكراري است ديگر مشخصات مثل اختلال در خوردن و ... براي تشخيص مهم هستند اما ضروري نيستند(اصلانی، 1395، 89).
اوتيسم به عنوان اختلالي كه اصولا ظهور آن قبل از 30 ماهگي است تعريف شده است. كودكان اونيستيك فاقد نيرو براي ارتباط اند. يعني صحبت كردن را كه يك كودك در مراحل اوليه رشد از طريق ايجاد اصوات شروع مي كند در كودكان اوتيستيك كمتر به چشم مي خورد. در كودكان اوتيستيك مسن تر، لالي عاطفي يعني فقدان كامل تكلم، بسيار عادي است. همچنين تحقيقات نشان داده است كه آنان منفي گرا هستند، زيرا پشت خود را به ديگران مي كنند يا فعالانه در برابر آنان مقاومت مي كنند. آنان روزهاي خود را به نحوي مي گذرانند كه گويي در رويا هستند. آنان ممكن است اشياء مخصوص از قبيل درهاي شيشه را ساعتها بچرخانند يا انگشتان خود را به طور پيوسته در برابر صورتشان حركت دهند(بالتان، 2017، 67).
فهرستهاي تشخيصي اصلي در مورد كودكان اوتيستيك مورد استفاده واقع مي شود، فهرست تشخيصي ديسلند براي كودكان مبتلا به اختلالات رفتاري و سيستم تشخيصي بريتيش و رلينگ است(شجاعی، 1396، 89).
هر چند دامنه نمرات هوشي كودكان اوتيسم از بسيار باهوش تا به شدت عقب مانده تغيير مي كند، حدود 80 درصد آنها عقب مانده اند. در دوران كودكي حدود دو سوم افراد اوتيسم به شدت ناتوانند و نمي توانند از خودشان مواظبت كنند، اما 5 الي 17 درصد آنها در جامعه روي پاي خود مي ايستند، كار مي كنند و نوعي زندگي اجتماعي دارند. نمرات آزمون هوش كودكان اوتيستيك همانند ساير كودكان، پيشرفت تحصيلي، اشتغالات آينده و وضعيت اجتماعي آنها را پيش بيني مي كند(شجاعی، 1396، 89).
طبق آمار رسمی سازمان جهانی بهداشت، در سال 1975 از هر 5 هزار نفر، یک نفر به اوتیسم مبتلا بوده اما در سال 2004 این میزان به یک در 166 نفر رسیده و در سال 2014 از هر 42 کودک یک نفر مبتلا به اوتیسم بوده است.
امروزه دیگر تصویری که از یک کودک مبتلا به اوتیسم داریم، یک فرد ناتوان و گوشه گیر نیست، بلکه می دانیم اوتیسم طیف گسترده ای از علائم را به همراه دارد. آنچه در ادامه می خوانید، حقایقی درباره این بیماری به روایت دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است(بالتان، 2016، 45).
اختلال نافذ مربوط به رشد (P.D.D ) به طور رسمي نخستين بار در سال 1980 به عنوان يك گروه اختلال مشخص روانپزشكي كودكان شناخته شد. قبل از آن بچه هايي با نشانه هاي P.D.D بررسي مي شدند، به عنوان زير گروهي از اسكيزوفرني كودكان مي دانستند. اختلالات نافذ رشد عبارتي است كه در حال حاضر براي اشاره به اختلالات شديد روانشناختي در دوران كودكي به كار مي رود. اختلالات نافذ رشد، آشفتگي شديد در تحول شناختي، اجتماعي، رفتاري و هيجاني كودك است كه در فرايند رشد، اختلالات فراگيري ايجاد مي كند. از ميان چند اختلال فراگير رشدي كه در DSM-IV به آنها اشاره شده، اوتيسم هم در حيطه پژوهشي و هم در حيطه باليني كاملا چشمگير و برجسته است. درخودماندگي (اوتيسم) بر خصوصيات اصلي انسان اثر مي گذارد: اجتماعي شدن بين فردي و بر ارتباط هاي پيچيده. كودكان در خود مانده اختلالات شديدي در تعامل و ارتباط اجتماعي، بازي بين فردي و ارتباطات دارند(آگوست، 2016، 78).
دو اختلال عمده كه به عنوان اختلال هاي نفوذ كننده رشد تعريف گرديده است عبارت است از اوتيسم خردسالي و اسكيزوفرني. به نظر مي رسد كه اختلال هاي شديد كودكي اكثرا در دوره سني قبل از 5/2 يا 3 سالگي و اوايل نوجواني و يا درست قبل از آن ظاهر مي شوند. مطالعات انجام شده اين دوره حساس را تاييد نموده است. كودكاني كه قبل از سن 5/2 تا 3 سالگي پسيكوتيك مي شوند غالبا خصوصيات اوتيسم خردسالي را دارند، در حاليكه تصوير باليني كساني كه در نوجواني به پسيكوز مبتلا مي شوند شبيه خصوصياتي است كه در اسكيزوفرني بزرگسالي ديده مي شود.
چندين اختلال نافذ رشد ديگر وجود دارد، اما كمتر از اوتيسم رايج هستند. اختلال رت ، آسپرگر و اختلال فرو پاشنده كودكي، در زمره اين دسته از اختلالات گنجانده مي شوند.
اوتسيم يك اختلال رشد مغز است كه به وسيله نقص در واكنشات اجتماعي و ارتباطات ،رفتارهاي تكراري و محدود، مشخص مي شود كه قبل از 3 سالگي شروع مي شوند. اين مجموعه نشانه ها از نوع خفيف اوتيسم به نام اختلال طيف اوتيسم فرق دارند (انجمن روانپزشكي آمريكا ، 2000 ). اوتيسم روي بسياري از قسمت هاي مغز اثر مي گذارد كه اين اتفاقات هنوز درك نشده است. اوتيسم نسبتا نادر است، اما در سراسر جهان روي مي دهد و فاقد الگوي مرتبط با طبقه اجتماعي يا پيشينه تحصيلي است. گمان نمي رود كه اين اختلال به خاطر رفتار هاي سرپرست كودك ايجاد گردد و همچنين با اصول يادگيري رفتار نيز تبين نمي شود. داده ها يك مولفه زيست شناختي و عامل ژنتيكي را مطرح ساخته اند(گنجی، 1388، 67).
انتظار نمي رود كه برنامه هاي درماني براي اشخاص درخودمانده اين اختلال را مداوا كند، در واقع درمان مشخص شده اي وجو ندارد.اما اقداماتي با هدف به حداكثر رساندن سازگاري شخصي طراحي و تدوين مي شوند. در اين رابطه برنامه هاي روان پويشي و دارو درماني چندان موثر نبوده اند. اما اقدامات فشرده اصلاح رفتار نتايج دلگرم كننده اي به دست داده است. اقدامات درماني به طور فزاينده اي بر محور خانواده، تدوين برنامه هاي آموزش والدين براي توجيه و پرداختن به اختلالات كودك و مشاوره با والدين براي توجه به مشكلات مرتبط با بزرگ كردن كودك درخودمانده استوار شده است(شجاعی، 1396، 89).
تا اواسط قرن بيستم هيچ نامي براي اختلالي كه هم اكنون عنوان اختلال اوتيستيك را به خود گرفته است وجود نداشت. هنري موزلي نخستين روانپژشكي بود كه در سال 1867 به طور جدي به كودكان خردسالي كه مبتلا به اختلال شديد رواني بودند توجه نمود. هانس آسپرگر در سال 1938 از واژگان فني بلولر كلمه اوتيسم را بر گرفت و در فرهنگ آلماني در روانشناسي كودك به كار برد. لئو كانر هم اولين بار كلمه اوتيسم را در فرهنگ انگليسي به كار برد، او يك گروه 11 نفره از كودكاني را توصيف كرد كه الگوي بسيار مشخصي از نشانه هاي خاصي را از خود نشان مي دادند و در عين حال از كودكان مبتلا به ديگر اختلالات كودكي متمايز بودند. كانر اين شكل شديد از آسيب شناسي رواني كودك را «اوتيسم اوليه كودكي » نام نهاد. كودكاني را كه وي توصيف كرد از ابتداي زندگي به طور آشكار گوشه گير و منزوي بودند. اين كودكان همانند بچه هاي چند ماهه به آغوش كسي نمي رفتند، از نگاه داشته شدن بيزار بودند و در آغوش والدينشان آرام و قرار نمي گرفتند، و بيشتر ترجيح مي دادند كه تنها باشند. اين كودكان به افراد و همچنين محيط، واكنش نشان نمي دادند، آنها اغلب اشيا را به شكلي يكنواخت و قالبي، دستكاري مي كردند و بازي مناسبي نداشتند. كانر همچنين خاطر نشان ساخت كه اين كودكان نمي توانستند به درستي تكلم كنند، به علاوه بيشتر اين كودكان از خود پژواك گويي تاخيري نشان مي دادند و در استفاده از ضمير در جمله مشكلاتي داشتند. همچنين كودكان توصيف شده در مورد يكنواختي در محيط، خاطرات خوب مربوط به گذشته، ظاهر جسماني عادي، پافشاري اضطراب آلود از خود بروز مي دادند و از توانايي شناختي خوبي بر خوردار بودند. بعدها آيزنبرگ و كانر (1956) در يك مقايسه، نشانه هاي اصلي را محدود به دو ويژگي اوليه كردند: 1-تنهايي شديد و 2- اصرار وسواس گونه در حفظ يكنواختي. بنابراين ، نابهنجاري هاي زباني كه قبلا نشانه هاي اصلي نشانگان در نظر گرفته مي شدند حذف شدند(ولی زاده، 1388، 89).
در اواخر سال 1960، اوتيسم به عنوان يك سندرم مشخص پايه گذاري شد و از عقب ماندگي ذهني، اسكيزوفرني و ديگر اختلالات رشد متمايز شد و همچنين بيان شد كه الگوهاي مداخله اي در برنامه هاي فعال در درمان موثر است.
بيش از چهار دهه از شناساندن اوتيسم توسط كانر سپري شده است. اطلاعات زيادي در باره اين نشانگان به دست آمده است. اوتيسم تقريبا در 5/4 مورد از 10000 تولد زنده رخ مي دهد. در بين كودكان اوتيستيك ، پسرها به نسبت 3 يا 4 به 1 از دختران پيشي مي گيرند. اوتيسم با گوشه گيري شديد ، كمبودهاي نافذ در زبان، رفتار اجتماعي و توجه، و بروز رفتارهاي عجيب و غريب يا تكراري مشخص شده است. معمولا اوتيسم در بين سنين 2 و 5 سالگي تشخيص داده مي شود(اصلانی، 1395، 89).
3- ویژگی ها و عوامل کودکان اوتیسم
در حوزه سبب شناسي پديده اوتيسم فرض ها و مدلهاي متعددي مطرح شده است. در ابتدا كانر اين اختلال را به عدم پاسخدهي هيجاني "مادران يخچالي" نسبت داد. در تئوريهاي جديد اوتيسم را به عنوان يك اختلال كه مبناي زيست شناختي نورولوژيكي دارد تقسيم بندي مي كنند كه در بر گيرنده تغييرات نوروآناتومي و نوروشيميايي مغز است (رافعي ، 1385 ). محققان و نظريه پردازان توجه خود را روي سه مكانيزم اساسي متمركز ساخته اند:
روابط بين كودكان اوتيستيك و محيط اجتماعي زندگي آنان
ضعفها و نابهنجاريهاي عصبي - شناختي
جريانهاي بنيادي زيستي – شيميايي(قهرمانی، 1395، 56).
1-3- محيط اجتماعي
بسياري از افكار اوليه مربوط به علل اوتيسم بر نابهنجاري آشكار در تجارب زندگي و خانوادگي كودكان اوتيستيك متمركز گرديده است. متغيرهاي محيطي كه ممكن است در تبيين اوتيسم به كار رود توسط محققان زيادي مورد بررسي قرار گرفته است. كانر در واقع باور ندارد كه " والدين سرد" تنها علت اوتيسم باشند. او معتقد به يك مكانيزم سببي مخصوص نيست و اظهار مي دارد كه يا اوتسيم به عنوان يك پديده زيستي اجتماعي نگريسته شود، كه در آن يك وضعيت بدني مستعد و شرايط اجتماعي نامطلوب در يكديگر اثر مي بخشند. يا رنجي كه كودكان اوتيستيك در اثر برداشت اغراق آميز خود از تمايلات خانوادگي در جهت انزواي اجتماعي احساس مي كنند(گنجی، 1388، 67).
2-3- رويكرد عصبي
موضوعات بررسي شده كه مي تواند در اين اختلال از اين ديدگاه مي تواند نقش داشته باشند عبارتند از:
دستگاه فعال كننده رتيكولار (شبكه اي)
اين فرضيه را ارائه داده است كه آسيب به اين دسته عصب در كودكان اوتيستيك موجب بروز مزمن كم تحريكي شده و توانايي آنان را براي پاسخ به محركهاي محيطي محدود مي سازد. برعكس عده اي اظهار نظر مي كنند كه تحريك بيش از اندازه اين دستگاه موجب مي شود كه كودكان اوتيستيك به صورت دفاعي محركهاي خارجي را از صافي بگذرانند و از موقعيت هايي از قبيل تغييرات محيطي كه ممكن است برانگيختگي را افزايش دهد اجتناب ورزند. سومين نظريه عبارت است از ناهماهنگي در ارتباط بين دستگاه فعال كننده رتيكولار و دستگاه ليمبيك آنان باور دارند كه دستگاه ليمبيك كه با هيجان، انگيزه و تقويت در ارتباط است توسط دستگاه فعال كننده رتيكولار منع شده، موجب ناتواني كودك اوتيستيك در ايجاد همخواني بين رفتار و پاداشهاي مثبت و منفي مي گردد(زرافشان، 1389، 56).
دستگاه دهليزي :
اورنيتز (1970) در بررسيهاي خود راجع به اين دستگاه شواهدي دال بر اينكه دستگاه دهليزي در فعاليت فيزيولوژيكي كه به هنگام خواب به صورت حركات سريع چشم ( REM ) ظاهر مي شود نقش دارد، ارائه داده است. مشاهدات باليني كودكان مبتلا به اوتيسم و كودكان اسكيزوفرني با تمايلات اوتيستيك دلالت بر آن دارد كه واكنشهاي غيرطبيعي بسياري نسبت به جاذبه و حركت از قبيل : واكنشهاي هراس نسبت به تاب خوردن سر به سمت پايين و پا به سمت بالا قرار گرفتن، سوار آسانسور يا قطار شدن، دراين كودكان وجود دارد. اورنيتز ( 1974 ) به اين نتيجه رسيد كه اختلال در دستگاه دهليزي يك نقش علي احتمالي در آشفتگيهاي ويژه كودكان اوتيستيك بازي مي كند. 3- الكتروانسفالوگرافي: بررسي هاي بارنت ( 1979 ) ، اورنيتز (1978 ) در اين زمينه شهرت دارد. نتايج حاصل از مطالعهEEG بدون حضور محركها نشان داده است كه الگوهاي EEG كودكان اوتيستيك به طور معني داري با EEG همسالانش كه سالم و طبيعي باشند متفاوت است. يك يافته جالب توجه اين است كه كودكان اوتيستيك ولتاژهاي بالاتر از يك را كه مربوط به هر يك از نيمكره هاي مغز بوده و مخصوص كودكان طبيعي است، آشكار نساخته اند. اين موضوع مي تواند دلالت بر ضعف كنشي مربوط به برتري جانبي نيمكره هاي مغز داشته باشد. نابهنجاريهاي مربوط به محركهاي شنوايي نيز مي تواند به عنوان يك ضايعه شنوايي پيراموني تعبير شود(اصلانی، 1395، 89).
عوامل زيستي شيميايي:
اكثر مطالعات زيستي شيميايي كنش آمينهاي سروتونين، نوراپي نفرين و دوپامين را كه منشاء زيستي دارند، آشكار ساخته است. هم سطوح بالا و هم سطوح پايين نابهنجار در انتقال دهندهاي عصبي در كودكان اوتيستيك مورد بررسي قرار گرفته و با ساير كودكان پسيكوتيك مقايسه شده و معلوم گرديده است كه تفاوت هايي از نظر سطح آمينها وجود دارد. مطالعات بسياري در سالهاي اخير افزايش ميزان سروتونين پلاسما را در بسياري از افراد اوتيستيك نشان داده است. در برخي كودكان اوتيستيك افزايش همووانيليك اسيد HVA متابوليت عمده (دوپامين) در مايع مغزي نخاعي با رفتارهاي كناره گيري ارتباط دارد.
عوامل زيستي
ميزان بالاي بروز عقب ماندگي ذهني و بالاتر از آن اختلالات صرع در كودكان اوتيستيك به مبناي زيستي اين اختلال قوت مي بخشد. قرائني از نقص در برتري جانبي مغز وجود دارد(زرافشان، 1389، 56).
عوامل ژنتيك
مطالعات زمينه يابي بر روي خانواده هاي داراي كودك اوتيستيك از يك عامل ژنتيكي در رشد اين اختلال و حتي ساير اختلالات PDD حمايت مي كند. بسياري از خويشاوندان درجه يك اين كودكان نقايصي در رفتار و تعاملات اجتماعي نشان داده است. سندرم x شكننده كه يك بيماري ژنتيكي است با اختلال اوتيستيك ارتباط دارد(شجاعی، 1396، 89).
عوامل نوروآناتومي
مطالعات MRI افراد اوتيستيك نشانگر افزايش حجم كلي مغز آنها مي باشد. بيشترين اندازه در لوب پس سري، آهيانه و گيجگاهي روي مي دهد. در لوب پيشاني هيچ تفاوتي ايجاد نمي شود. علت افزايش حجم مغز را در سه دليل احتمالي مي دانند:
افزايش احتمالي بافت غير نوروني مغز
كاهش مرگ نورون ها
افزايش عصب زايي
عوامل پري ناتال
به نظر مي رسد ميزان عوارض گوناكون پري ناتال در كودكان اوتيستيك كه اختلال آنها دير تشخيص داده شده است بالاتر از حد انتظار مي باشد. در دوره حاملگي خون ريزي مادر پس از سه ماهه دوم وجود مكونيوم در مايع آمينوتيك در كودكان اوتيستيك بيش از جمعيت كل گزارش شده است. در دوره نوزادي ميزان بروز سندرم زجر تنفسي و كم خوني در اين كودكان بالا است(گنجی، 1388، 67).
4-3- مدلهاي سبب شناسي و درمان
اگرچه اخيرا بر كشف سبب شناسي هاي عصب شناسي و بيوشيميايي اوتيسم تاكيد شده است اما مدلهايي كه مطرح شده اند را به طور خلاصه از نظر مي گذرانيم(ولی زاده، 1388، 89).
1-4-3- مدل روان كاوي و درمان
اين مدل مطرح مي كند كه اوتيسم در اثر پرورش نامناسب و واكنش شديد كودك به اين ارتباط مخرب ايجاد مي شود. او اظهار داشت كه طي دوره هاي حساس رشد كودك، والدين كودكان اوتيستيك، به رفتار بهنجار كودك (مثلا شيرخوردن، توالت رفتن) پاسخهاي نامناسب و بيمارگونه مي دهند كه منجر به بازداري هيجاني نوزاد مي شود. در چنين محيط تهديدآور و طرد كننده اي، كودك از والدين خود بيشتر دوري مي جويد و به تدريج از بقيه جهان نيز كناره مي گيرد و به اين ترتيب "اختلال مزمن اوتيستيك" به وجود مي آيد. اين كناره گيري افراطي پاسخ انطباقي كودك به دنياي متخاصم و طرد كننده است. در مجموع، رفتارهاي كلاسيك اوتيستيك (مثل پژواك گويي، اصرار بر يكنواختي) نشانگر خصومت با والدين است و تلاشي است كه براي كنترل محيط صورت مي گيرد. مدل روانكاوي درمان را شامل تدارك ديدن محيط حمايتي و پذيرا براي كودكان اوتيستيك مي داند كه آنها به هر نحوي براي ابراز وجود و براي ارتباط با جهان تلاش مي كنند.. اگرچه بتلهيم مدعي موفقيت زياد براي درمان روان پويشي بود، از فرضيات نظري كه اين رويكرد بر آن استوار است انتقاد شده است. براي اين ادعا كه والدين اين كودكان خصوصيات انحرافي شخصيت نشان مي دهند دليل تجربي وجود ندارد. والدين كودكان اوتيستيك با والدين كودكان نابهنجار يا كودكان با عارضه هاي ديگر تفاوتي ندارند(اصلانی، 1395، 89).
2-4-3- مدل بدكاركردي عصب شناختي و درمان
يافته هاي چند حوزه پژوهشي به نقش عوامل عصب شناختي در سبب شناسي اوتيسم اشاره دارد. معمولا آسيب شناسي عصب شناختي با آشكار شدن " نشانه هاي خفيف" نظير كندي حركات، تطابق ضعيف و راه رفتن روي نوك انگشتان پا، استنباط مي شوند. اگرچه مطالعات اندكي حضور اين نشانه هاي خفيف را گزارش كرده اند. تاكنون ارتباط مشخصي ميان اوتيسم و علايم خفيف عصب شناختي يافت نشده است. چنانچه قبلا اشاره شد كودكان اوتيستيك به محركهاي حسي پاسخهاي نابهنجار مي دهند، اين نابهنجاري هاي حسي به مفاهيمي از اين قبيل نسبت داده شده است
ضعف در تجربه ثابت ادراكي
ضعف در احساس صحيح بساوايي ، حركتي ، بويايي ، بينايي و شنوايي
ضعف در انتقال اطلاعات به گيرندگان حسي(علیزاده، 1388، 90).
جامعترين برنامه درماني بر اساس الگوي بدكاركردي عصب شناختي شاپلر و ريچلر ( 1971 ) گسترش يافت و براي تسهيل رشد و سازماندهي اطلاعات حسي استفاده از گيرنده هاي مجاور را مورد تاكيد قرار داد. اين درمان رشدي بر چهار حوزه عمومي متمركز است: اول، افزايش دادن پاسخدهي به ديگران. دوم، براي افزايش انگيزش، درمانگر كودك را تشويق مي كند تا به وارسي اسباب بازيها و وسايل آموزشي بپردازد. سوم، براي برانگيختن رشد شناختي، به كودك مهارتهاي ارتباطي و بياني آموزش داده مي شود و سرانجام براي اصلاح كاركرد حركتي ادراكي تمرينهايي براي اصلاح آگاهي بدني كودك و تطابق حركتي انجام شود. اين فلسفه درماني در قالب يك برنامه جامع درماني و آموزشي براي كودكان اوتيستيك شكل گرفته است ( مدل TEACCH ). در مجموع، با توجه به نظريه هاي سبب شناختي بدكاركردي حسي دلايل متضادي گزارش شده است(گنجی، 1388، 67).
3-4-3- مدل بيوشيمايي و دارودرماني
بيشترين پژوهشها در فرآيند بيوشيمياي مربوط به سبب شناسي اوتيسم، بر انتقال دهنده عصبي سروتونين متمركز است. سطوح بالايي از سروتونين خون در نوزادان بهنجار اندازه گيري شده طي دوران كودكي كاهش مي يابد و در بزرگسالي ثابت مي مياند. اما در افراد اوتيستيك افزايش سروتونين خون در تمامي طول زندگي نشان مي دهد. بر اساس نظريه سروتونين، ريتوو و همكارانش با تجويز فن فلورامين براي كاهش سطوح سروتونين خون به درمان كودكان اوتيستيك پرداختند. در جريان فن فلورامين بهبودي هايي نيز گزارش شده است. اين بهبوديها شامل افرايش تماس چشمي، هشياري اجتماعي، توجه به تكاليف مدرسه، اصلاح نمرات، هوشبهر، كاهش بيش فعالي و رفتارهاي تكراري، و بهبود الگوهاي خواب است. هر چند مطالعه اخير نشان داده است كه فن فلورامين اثرات مهمي بر رفتارهاي ارتباطي كودكان اوتيستيك نداشت مثل تكلم بياني و دريافتي، پژواك گويي. از دارو درماني معمولا به علت مصرف نابجا (مثل مقدار مصرف بالا طي زمان طولاني، مصرف دارو بدون توقف) ، نظارت ضعيف بر دارو و اثرات جانبي (تسكين افراطي) كه در يادگيري تداخل مي كند انتقاد شده است. نكته مهم اين است كه هنگامي كه دارو درماني ترك شود، نشانه هاي رفتاري اغلب مجددا ظاهر مي شوند(ملتفت، 1397، 89).
4-4-3- مدل رفتاري و درمان
رويكرد رفتاري، نشانگان اوتيسم را مجموعه اي از رفتارهاي خاص در نظر مي گيرد. اين مدل پيشنهاد مي كند كه رشد كودك اساسا از اكتساب رفتارها و از كاركردهاي محرك يا جنبه هايي از محيط كه " معاني" را براي كودك فراهم مي كند تشكيل شده است. از اين رو ديدگاه رفتاري پيشنهاد مي كند كه براي كودكان اوتيستيك بايد دستكاري ماهرانه پيامدها و نتايج به منظور بنيان نهادن جنبه هاي معنادار محيط صورت پذيرد. در كل، كمبودهاي رفتاري از طريق آموزش و انجام تقويت منظم افزايش مي يابند. پيشينه پژوهشي نشان مي دهد كه روش درماني تنها مدل درماني است كه موثر بودن آن در كودكان اوتيستيك از لحاظ تجربي نشان داده شده است. مطالعه اخير يافته هاي قابل توجه و خوش بينانه اي را راجع به پيشرفت در كودكان اوتيستيك با درمان رفتاري فشرده گزارش مي كند(رحمانی، 1394، 78).
1-4-4-3- عوامل ژنتیک
شواهد نشان می دهد که نقص های اجتماعی و زبانی و مشکلات روانی در اختلالات اوتیسمی معمولا پیشینه خانوادگی دارند. اختلال اوتیسم در اکثر مواقع همزمان با چند اختلال ژنتیک دیگر روی می دهد مثل سندروم X شکننده. هم چنین بین اختلال اوتیسم و سایر مشکلات روانی، ارتباط خانوادگی وجود دارد. اختلالات عاطفی در والدین کودکان اوتیسم، تقریبا سه برابر والدین کودکان مبتلا به صرع است. هرچند منابع مختلف وجود یک عنصر ژنتیک بارز در اختلالات طیف اوتیسم را تأکید کرده اند، تاکنون مشخص نشده است که ژن های مسئول انتقال این اختلالات کدام ها هستند. به همین دلیل، احتمالا مسئولیت انتقال این نشانه ها بر عهده فقط یک ژن نیست و حدود 15 ژن مختلف در این کار سهم دارند. بنابراین می توان گفت اوتیسم بیماری پیچیده ای است که در آن ژن های مختلف سهم دارند(اصلانی، 1395، 89).
2-4-4-3- ناهنجاری مغزی
از مطالعات کالبدشکافی شواهد بسیار زیادی بدست آمده که نشان می دهد بین اوتیسم و ناهنجاری های مغزی ارتباط وجود دارد. کالبدشکافی افرادی که در زمان حیات به اختلال اوتیسم مبتلا بوده اند نشان می دهد که در بعضی مناطق مغز این افراد، مثلا در مخچه و دستگاه لیمبیک، ناهنجاری هایی وجود دارد. ناهنجاری در مخچه با نقص در مهارت های حرکتی ارتباط دارد، از جمله عدم تعادل مناسب، نقص در مهارت دستی و گرفتن ناصحیح اشیاء که اغلب در افراد مبتلا به اوتیسم دیده می شود. همچنین، مطالعات کالبدشکافی نشان داده است که مغز افراد اوتیسم بزرگتر از حد معمول است و این ناهنجاری ها معمولا در دوران جنینی رشد مغز روی می دهد. در واقع رشد بیش از حد و غیر عادی مغز در دو سال اول زندگی باعث این ناهنجاری ها می شود.
3-4-4-3- عوامل شناختی
افراد اوتیستیک متناسب با شدت سمپتوم های خود، در توجه به دنیای اطراف و ادراک آن و همچنین در عملکرد اجتماعی عادی، مشکل دارند. آنها در موارد شدید، منزوی و بی اعتنا می شوند و در موارد ملایمتر، با تعاملات اجتماعی مشکل پیدا می کنند و در ارتباط و تبادل افکار و در درک نیات و احساسات دیگران نقص هایی دارند. بعضی روان شناسان بالینی اعتقاد دارند که نقص در مهارت های اجتماعی نتیجه نقص در عملکرد شناختی است. افراد مبتلا به اوتیسم اولا در عملکرد اجرایی مشکل دارند و این موضوع باعث می شود که آنها توانایی حل مسأله نداشته باشند و نتوانند اعمال خود را از قبل برنامه ریزی کنند و توجه خود را کنترل و رفتارهای نابجا را متوقف سازند. همه این نقص ها در توانایی افراد برای صحیح عمل کردن در جمع های اجتماعی تأثیر منفی می گذارد. ثانیا بعضی روان شناسان بالینی معتقدند که افراد مبتلا به اوتیسم ذهن خوانی ندارند یعنی نمی توانند حالات ذهنی عادی را متوجه شوند، بنابراین نمی توانند نیت دیگران را درک و پیش بینی کنند(ولی زاده، 1388، 89).
با استناد به تعاریفی که از اوتیسم وجود دارد، در صورت مشاهده آنها در کودکان سه ساله و بالاتر، می توان با در نظر گرفتن میزان هوش به سن آنها، نسبت به وجود بیماری مشکوک شد. البته ممکن است برخی کودکان عقب افتاده نیز رفتار های مشابهی از خود نشان دهند، اما با در نظر گرفتن میزان سن کودک به رفتار وی، امکان تمیز دادن بیماری وجود دارد(آبراهامز، 2018، 56).
4-4-4-3- اختلال توجه
تحقيقات بسياري در مورد اختلال توجه در كودكان اوتيستيك انجام شده است. بسياري از كودكان اوتيستيك در موقعيت يادگيري تنها به جزء يا نشانه اي از مجموع نشانه هاي موجود در يك محرك توجه يا تمركز افراطي نشان مي دهند. حتي آن عده از كودكان اوتيستيك كه داراي كنشهاي برتر هوشي يا متوسط و نزديك به متوسط مي باشند مشكلاتي نيز در جابجايي توجه از يك محرك به ديگري را دارند. آنها ممكن است بيشتر به جنبه هاي برجسته يك محرك توجه نشان دهند تا ساير ابعاد آن و نيز با دخالت محرك هاي نامربوط به آساني دچار حواس پرتي شوند. ناتواني در بيش انتخابي محرك ها اصطلاحي است براي توصيف اين پديده كه افراد مبتلا به اوتيسم بر يك جنبه از يك محرك توجه دارند و از توجه به ساير جنبه ها غفلت دارند.
5-4-4-3- كنش هاي هوشي
اكثريت كودكان اوتيستيك داراي بهره هوشي كمتر از 70 مي باشند كه نزديك به نيمي از اين كودكان از عقب ماندگي ذهني شديد تا عميق رنج مي برند. همچنين مطالعات نشان مي دهد كه دختران اوتيستيك در مقايسه با پسران از نمرات هوشي پايين تري برخوردارند.
6-4-4-3- مهارتهاي تحصيلي
نيمرخ عملكرد مشاهده شده در ارزيابي هاي تحصيلي افراد اوتيستيك شبيه به آن چيزي است كه در آزمونهاي هوش بدست آمده است. هنگام ورود به مدرسه توانايي هاي مكانيكي و كاربردي در آنها دست نخورده و بي عيب مي باشد. اما بر عكس توانايي استفاده از مفاهيم انتزاعي، مفهومي و معنايي داراي نقص مي باشد.
7-4-4-3- توانايي هاي برجسته
مطالعات اوليه در مورد افراد اوتيستيك نشانگر موارد متعددي از توانايي هاي برجسته در اين افراد مي باشد كه واژه دانشمندان اوتيستيك كه معادل همان واژه دانشمندان كودن در متون مربوط به عقب ماندگي ذهني است، بر اين گروه اطلاق مي شود.
نقایص کودکان اوتیسم
ارزیابی روابط اجتماعی
ضعف در روابط اجتماعی یکی از مهمترین مشکلات این کودکان است. وابستگی معمول نسبت به پدر و مادر و سایر افراد دیده نمیشود. این کودکان از نگاه کردن به چشم دیگران (حتی والدینشان) اجتناب میکنند. آنها حتی از حرکات، اشارهها و حالات چهره برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده نمیکنند، ممکن است واقعا احساس اضطراب جدایی نکنند. ناتوانی در بازی با همسالان و پیداکردن دوست مشهود است. کاردرمانی نقش بسیار مؤثری در درمان مشکلات ارتباطی این کودکان دارد(اصلانی، 1395، 89).
1-1-4- ارزیابی گفتاری
نقایص و انحرافات عمده در رشد زبان از جمله تأخیر در رشد زبان از خصوصیات این اختلال است. این کودکان ممکن است کلمهای را یکبار استفاده کرده سپس تا یک هفته یا یکماه یا سالها مجددا از آن استفاده نکنند. مشکلات یا تأخیر در صحبت کردن کودکتان را میتوانید با گفتار درمان مطرح کنید. آزمایش شنوایی نیز لازم است. بیشتر بچههای اوتیسمی، در نهایت صحبت خواهند کرد اما دیرتر به حرف میآیند. کودکان اوتیسمی ممکن است آواز بخوانند یا مانند رباتها حرف بزنند، در واقع همه این کودکان بدون فهمیدن مطالب خواندن آنها را یاد میگیرند. گفتار درمانی نقش بسیار مؤثری در درمان مشکلات کلامی این کودکان دارد.
2-1-4- رفتارهای قالبی
این کودکان اغلب دور خود میپیچند، با دست میکوبند، اشیا را ردیف کرده و به اشیای بیجان وابستگی پیدا میکنند. این کودکان نسبت به انتقال و تغییر مقاومند.
3-1-4- بیثباتی خلق و عاطفه
برخی از کودکان اوتیسم دچار تغییرات ناگهانی خلق میشوند.
4-1-4- مشکلات تغذیهای در بین این کودکان شایع است
حدود 30 درصد این کودکان ممکن است مواد غیرخوراکی مانند کاغذ یا خاک را بخورند. برخی از والدین به کودکانشان رژیم بدون گلوتن (رژیم بیماران سلیاکی) و بدون کازئین (پروتئین موجود در شیر) را میدهند. مصرف مکمل ویتامین B6 و منیزیوم نیز توصیه شده است. در حال حاضر ثابت نشده است که تغییر رژیم غذایی در این بیماران کمککننده است. اما پزشک یا متخصص تغذیه میتوانند یک رژیم غذایی مناسب به بیمار بدهند.
نقایص شناختی کودکان اوتیسم
اختلال تکلم
از نظر کلامی، کودک مبتلا به اوتیسم دچار تاخیر است. کودکان به مرور که بزرگ می شوند، درک بیانی بالاتری در مقایسه با قدرت بیان دارند. یک کودک طبیعی در یک سالگی می تواند تک کلمه ادا کند و در 1.5 سالگی 3-2 کلمه را با هم ترکیب می کند اما کودکان مبتلا به اوتیسم یا کلام ندارند یا در مقایسه با سن شان دچار تاخیر کلامی اند یا کلام دارند اما معنی دار نیست و کلام دیگران را اکو می کنند.
متاسفانه گاهی والدینی را می بینیم که اوتیسم فرزندشان را انکار می کنند. آنها می گویند فرزندم کلام دارد و حتی باهوش است چون در سن پایین می تواند جمله های سنگین و طولانی را بیان کند اما برخی کودکان مبتلا به اوتیسم مثل طوطی کلمات و جمله های اطرافیان را تکرار می کنند. این به معنی هوش بالای کودک نیست بلکه بدان معنی است که کودک درک و شناختی از محیط اطراف ندارد(ولی زاده، 1388، 89).
2-5- کودک «من» نمی گوید
در روند طبیعی رشد، کودکان به محض آنکه «من» را درک می کنند، دیگر از «نام خود» برای بیان خواسته هایشان استفاده نمی کنند در حالی که کودک مبتلا به اوتیسم شناختی از «من» ندارد و خود را با نام صدا می زند؛ مثلا می گوید: «به علی آب بدید!» این نشانه خوبی نیست. حتی کودک مبتلا ضمایر را هم اشتباه استفاده می کند.
3-5- ارتباط یکطرفه
کودک مبتلا به اوتیسم حتی اگر کلام داشته باشد، نمی تواند درست ارتباط برقرار کند و گفتارش جهت دار نیست. ممکن است محتوای کلام با سنش متناسب نباشد یا بدون توجه به صحبت های دیگران فقط در مورد علایق خود صحبت کند. در واقع کودک مبتلا به اوتیسم نمی تواند تبادل اطلاعات کند. این کودکان به لبخند یا خستگی دیگران توجهی ندارند و نمی توانند نوبت را رعایت کنند. آنها ارتباط یکطرفه برقرار می کنند و به همین علت ارتباطشان موثر نیست(صادقی سیاح، 1391، 67).
واژه سازی غیرطبیعی
ممکن است واژه سازی به شکل بازی در کودکان عادی هم دیده شود اما جایگزین کردن همیشگی واژه ها، مختص مبتلایان به اوتیسم است. مثلا کودک مبتلا به اوتیسم ممکن است همیشه به «باب اسفنجی»، «بنگی» بگوید.
5-5- گاهی خفیف، گاهی شدید
در گذشته اوتیسم به 5 گروه تقسیم می شد اما امروزه می دانیم که اوتیسم نوعی اختلال رفتاری است و طیف بندی دارد. ممکن است فردی تمام علائم را داشته باشد و در طیف شدید اوتیسم باشد و به شکل فردی در خودمانده در جامعه ظاهر شود و ممکن است فقط مشکل ارتباطی داشته باشد؛ مثلا نتواند دوست صمیمی داشته باشد و احساسات دیگران را درک کند و در گروه مبتلایان به اوتیسم خفیف دسته بندی شود(اصلانی، 1395، 89).
6-5- سرگرمی طولانی می شود
کودک طبیعی مدت توجه کوتاهی دارد یعنی شاید نهایتا 5 دقیقه با یک اسباب بازی بازی کند و بعد آن را رها کند و سراغ بازی دیگری برود. کودک طبیعی چون محرک های مختلف را آزمایش می کند، پیشرفت می کند اما کودک مبتلا به اوتیسم ساعت ها یک بازی تکراری انجام می دهد.
7-5- محو وسایل شدن
این کودکان به چرخیدن یا به وسایلی که می چرخد مثل پنکه و لباسشویی علاقمند هستند و ممکن است ساعت ها خود را با تماشای آنها سرگرم کنند. ممکن است زنجیری را تکان دهند یا به موسیقی های ثابت واکنش و علاقه شدید نشان دهند.
8-5- مثل کودکان دیگر بازی نمی کند
این کودکان بازی های تخیلی ندارند. کودکان از 1.5 تا 2 سالگی وارد بازی های نمادین می شوند؛ مثلا ممکن است از یک تکه پازل به عنوان لیوان چای استفاده کنند یا عروسک شان را روی پا بگذارند و تکان دهند. این بازی ها به رشد طبیعی کودک کمک می کند اما مبتلایان به اوتیسم این توانایی را ندارند.آنها با اسباب بازی ها آنگونه که باید بازی نمی کنند؛ مثلا ممکن است به جای راه بردن ماشین های اسباب بازی روی زمین، آنها را پشت هم بچینند و قطار کنند.
9-5- تشخیص در بدو تولد ممکن نیست
علائم اوتیسم معمولا از 9 ماهگی قابل تشخیص است اما در 3-2 سالگی کاملا مشخص می شود مگر در موارد بسیار خفیف که ممکن است در نوجوانی یا جوانی تشخیص داده شود. علائم در 3 حوزه ارتباط، کلام و علایق و رفتارهای تکراری دیده می شود.
10-5- ارتباط چشمی ندارد
در موارد متوسط تا شدید، این کودکان ارتباط چشمی ندارند اما در موارد خفیف فقط ارتباط کلامی برقرار نمی کنند.
11-5- نبوغ خاصی در برخی مسائل دارد
متاسفانه دو سوم کودکان مبتلا کم توان ذهنی هستند و یک سوم آنها هوش معمولی دارند. این کودکان در برخی مسائل نبوغ خاصی دارند. مثلا ممکن است علاقه خاصی به سیاره ها داشته باشند و با کمترین تلنگری اطلاعاتی را در این زمینه حفظ کنند و اگر در جمع قرار بگیرند در مورد این مسائل صحبت کنند. معمولا هم به پیام های ارتباطی دیگران مثل اینکه «بس است» یا «خسته شدیم» توجهی ندارند.
12-5- توان همذات پنداری ندارد
کودک مبتلا به اوتیسم درک کاملی از احساسات دارد. او می تواند مادرش را بغل کند و ببوسد یا دلیل گریه اش را جویا شود اما در سنین بالاتر که انتظارها از او بیشتر می شود، ممکن است در این زمینه دچار مشکل شود. کودک مبتلا به اوتیسم توانایی ذهن خوانی ندارد؛ نمی تواند به محیط توجه کند یا خود را جای دیگران بگذارد و احساسات دیگران را درک کند(ملتفت، 1397، 89).
13-5- تفکر انتزاعی ندارد
فکر انتزاعی تفکر پیچیده ای است که با رسیدن به نوجوانی کامل می شود. یک فرد عادی در نوجوانی می تواند متوجه ضرب المثل ها و کنایه شود اما این کودکان چنین درکی ندارند. آنها نمی توانند از مسائل نتیجه بگیرند و همین موضوع ارتباطشان را مختل می کند(آسپرگر، 2017، 67).
14-5- یکپارچگی حسی ندارند
این کودکان یکپارچگی حسی ندارند؛ یعنی در برخی از آنها آستانه درد بسیار بالا و در برخی پایین است. بعضی از آنها گاهی متوجه سوختگی های شدید نمی شوند و برخی با کوچکترین ضربه درد شدید حس می کنند. در مورد صدا هم همینطور است؛ گاهی یک کودک مبتلا صداهای بسیار آهسته را می شنود و به آن توجه دارد در حالی که متوجه صداهای بلند مثل صدای زنگ در نمی شود.
15-5- درمان پذیر است
متاسفانه والدین برخی از کودکان دچار اوتیسم واقعیت را انکار می کنند چون پذیرش این موضوع سخت است اما با این کار فقط کودک شان را از دوران طلایی درمان محروم می کنند؛ در صورتی که اگر آموزش های لازم، به موقع به کودک در سن طلایی داده شود، احتمال طبیعی تر شدن رفتارها وجود دارد.
در موارد خفیف معمولا اوتیسم را دیر و در نوجوانی و جوانی تشخیص می دهند. وقتی مهارت ها شکل پیدا کرد، دیگر نمی توان آن را تغییر داد. البته اگر بینش را تغییر دهیم، حتی به این افراد در این سن هم می توان کمک کرد؛ مثلا اگر نوجوانی نمی داند کجا باید حین ارتباط صحبت هایش را قطع کند، باید به مادر یاد داده شود با علائم خاصی به فرزندش غیرمستقیم نشان دهد صحبت کافی است.
سن طلایی درمان اوتیسم تا قبل از 5 سالگی است. هر چه در سن پایین تری اختلال تشخیص داده و بازتوانی ها شروع شود، احتمال طبیعی شدن بیشتر است اما باید بپذیریم که این کودکان همیشه تا حدودی با سایر همسالان خود متفاوت هستند(ولی زاده، 1388، 89).
16-5- دلیل قطعی اوتیسم معلوم نیست
عوامل مختلفی در بروز اوتیسم نقش دارند اما مهمترین علت آن توارث است. جهش های ژنتیکی در کنار بحث توارث ژن ها در بروز این اختلال دخیل است. موضوع مربوط به یک ژن هم نیست و ژن های مختلف و تعامل آنهاست که باعث بروز اوتیسم می شود.
این بیماری هنوز مرموز است و ناشناخته های بسیاری در مورد آن وجود دارد. تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده و علل مختلفی مثل برخی کمبودهای تغذیه ای در دوران بارداری یا سن والدین یا حتی برخی بیماری های دوران نوزادی و ... را در بروز آن دخیل می دانند که هیچ یک صددرصد مورد تایید نیست.
17-5- پدیده ای ناشی از شهرنشینی است
این باور، هم درست است؛ هم نادرست. آمار نشان می دهد در مناطق صنعتی میزان شیوع اوتیسم بیشتر است. در بیماری های جدی روانپزشکی کناره گرفتن از شهر و ورود به روستا باعث می شود فرد زندگی بهتری داشته باشد چون زندگی در شهر به مهارت های بیشتری نیاز دارد.
مکان سنجی، مدیریت زمان و جمعیت زیاد، کار را سخت می کند اما در روستا ارتباط ساده تر است و نیازهای سطحی باعث می شود شدت علائم کم شود اما فراموش نکنیم به هر حال کسانی که در شهر هستند، دسترسی بیشتری به خدمات دارند و تشخیص بیماری در آنها ساده تر است(اصلانی، 1395، 89).
18-5- می تواند وارد مدرسه عادی شود
خیلی از کودکانی که اوتیسم خفیف دارند، به مدارس عادی راه پیدا می کنند و اتفاقا برایشان بهتر است زیرا حضور آنها در کنار کودکان دچار اوتیسم که علائم شدید دارند، می تواند باعث بروز رفتارهای کلیشه ای در آنها شود.در مدارس عادی، حضور یک معلم رابط مخصوصا برای کودک کم توان کمک کننده است. برخی از این کودکان حفظیات خوبی دارند اما متاسفانه باید بپذیریم که ممکن است حتی به این کودکان قلدری شود یا مورد آزار جنسی یا تمسخر دیگران قرار بگیرند.
به صلاح کودک است که با کودکان طبیعی حشر و نشر داشته باشد. اینکه درمانگر با او به پارک برود، بسیار خوب است زیرا تعمیم دادن از جمله مسائلی است که این کودکان در آن دچار مشکل هستند.
چنین سرویسی پرهزینه است و به همین دلیل به مادر آموزش داده می شود ارتباطات را در محیط های دیگر اصلاح کند. مسلما باید به سلامت روان مادر هم توجه کرد و فرصت هایی را به وجود آورد تا بتواند برای خود زمانی داشته باشد.
با اینحال، برخی بر این باورند که نباید به اولیای مدرسه در مورد اوتیسم کودکان توضیح داد، چرا که برخی از مدارس ما دید منفی به مسائل روانپزشکی دارند و حتی کودک بیش فعال را در مدرسه روی صندلی جدا می نشانند و اگر کودکی آسیب ببیند، همه تقصیرها را به گردن کودک مبتلا به اوتیسم می اندازند. متاسفانه این ضعف ها وجود دارد و به اصلاحاتی در این زمینه نیازمندیم(بردیده، 1387، 78).
19-5- هم درمان دارویی دارد، هم درمان نگهدارنده
تعداد داروهای شیمیایی و حتی رژیم های غذایی که برای درمان به کار می رود، زیاد است. مکمل B6، امگا 3 و حتی رژیم های بدون گلوتن یا پرپروتئین گاهی برای این کودکان توصیه می شود اما هیچ یک تاثیر فوق العاده ای ندارند.
اگر علائم شدید باشد، مثلا کودک خنده های بی مورد یا حرکت های کلیشه ای یا تشنج و رفتارهای خودآزار داشته باشد، داروهایی برای حذف و طبیعی شدن رفتار او تجویز می شود که موثر هم است.
هنوز علت قطعی در خصوص بروز بیماری اوتیسم یافته نشده است. اما نظریه هایی در این خصوص آن وجود دارد. دکتر پترسون معتقد است که به طور قطع چندین عامل می توانند بروز اوتیسم در کودک را منجر شوند. وجود اختلالات مغزی و تفاوت های ژنتیک، بزرگترین عوامل بروز اوتیسم به شمار می روند؛ گفته می شود برخی از ژن ها بر بخش های خاصی از مغز اثر می گذارند که منجر به بروز رفتار و افکار متفاوت در این کودکان می شود.
روابط اجتماعی پیچیده، منجر به بروز وضعیتی بغرنج در فعالیت های مغزی افراد مبتلا به اوتیسم می شود. و چنانچه تحقیقات بتوانند اثرات اوتیسم بر مغز را کشف کنند، این قدمی بزرگ در کشف علل بروز این بیماری خواهد بود.
علاوه بر این، با وجود انجام تحقیقات گسترده، زمان ابتلا به اوتیسم، هنوز ناشناخته است و مشخص نیست که کودکان مبتلا از قبل از تولد به این عارضه دچارند یا عواملی وجود دارند که پس از تولد کودک، وی را با آن درگیر می کنند.
لازم به ذکر است بعضی از بچه های سالم نیز در دوران نوزادی و نوباوگی به اندازه بچه های مبتلا به اوتیسم، ساکت هستند و همین مساله نیز علامت های سوال بیشتری را در خصوص تشخیص بچه های مبتلا به اوتیسم از کودکان سالم ایجاد کرده است(پورافکاري، 1393، 34).
به هر شکل، به نظر می رسد تحقیقات در رابطه با اوتیسم هنوز راه زیادی در پیش دارد تا دانشمندان و محققان به نشانه هایی امیدوار کننده در رابطه با اوتیسم دست یابند.
ضعف در روابط اجتماعی یکی از مهمترین مشکلات کودکان مبتلا به اوتیسم است. وابستگی معمول نسبت به پدر و مادر و سایر افراد دیده نمیشود. این کودکان از نگاه کردن به چشم دیگران اجتناب میکنند.
اختلال شدید و مستمر در ۳ حوزه تعامل اجتماعی متقابل- ارتباطات و الگوهای رفتاری- فعالیتها و علایق است که قبل از ۳ سالگی قابل تشخیص بوده و ارزیابیهای لازم جهت تشخیص آن شامل موارد زیر است:
ارزیابی و شناسایی اوتیسم
براي اينكه كودك تشخيص اوتيسم را دريافت كند بايد بيشتر خصوصيات زير و نه ضرورتا همه آنها را ظاهر سازد. در حالي كه آيزنبرگ و كانر (1956 ) نشانه هاي اصلي را به تنهايي مفرط و حفظ يكنواختي كاهش داده اند، راتر (1978) به تاكيد زبان پرداخته و اوتيسم را در چهار معيار اصلي تعريف كرده است: شروع قبل از 30 ماهگي، رشد احتماعي ناقص، رشد زبان با تاخير و انحراف و تاكيد بر يكنواختي. رفتارهايي كه بوسيله كانر و راتر و ديگر پژوهشگران توصيف شده اند خصوصياتي هستند كه معمولا بيشتر كودكان اوتيستيك از خود نشان مي دهند .
مشخصات اصلي عبارتند از :
رفتار اجتماعي
كودكان اوتيستيك، در رفتار اجتماعي كمبود عميقي از خود نشان مي دهند. اين كودكان عموما در گسترش ارتباطات با افراد ديگر شكست مي خورند. كودكان اوتيستيك به ندرت با سايرين تعامل دارند. آنها اغلب عواطف خود را بيان نمي كنند. از تماس جسماني فعالانه خودداري مي ورزند ( كانر ، 1943 ) و از برخورد نگاهها اجتناب دارند. آنها در كودكي در آغوش والدينشان آرام و قرار ندارند. به علاوه، هنگامي كه والدين آنها را در آغوش مي گيرند كاملا خشك باقي مي مانند و خودشان را رها مي كنند. كودكان اوتيستيك هنگامي كه بزرگتر مي شوند معمولا از والدينشان انتظار توجه و آسايش ندارند. در عوض ترجيح مي دهند كه تنها باشند. در واقع نسبت به حضور يا عدم حضور والدين كاملا بي تفاوت هستند. اين بي علاقگي با وابستگي شديد كودكان به اشياي بيجان نظير كارتهاي اعتباري، يا قطعات به نخ كشيده شده دانه هاي زنجير در تضاد است. كودكان اوتيستيك معمولا با اسباب بازيها يا ساير كودكان به طور مناسب بازي نمي كنند(ولی زاده، 1388، 89).
2-6- تكلم و زبان
برآورده مي شود كه 50 درصد از كودكان اوتيستيك در تكلم كاركردي ناموفق اند. هر چند بعضي از كودكان از نظر فيزيولوژيكي داراي اجزاي سالم براي تكلم هستند، اما فقط اصواتي را از خود خارج مي سازند. اين كودكان كه قادر به تكلم نيستند ممكن است براي برقراري ارتباط به اطوارهايي به سبكي بسيار محدود همچون ابزاري متوسل شوند. براي مثال، يك كودك اوتيستيك ممكن است با دستش اشاره كند يا با گرفتن دست فردي ، او را به سوي شي مورد نظر هدايت كند. كودكان اوتيستيك كلامي تمايل به پژواك گويي دارند و لغات يا عبارت بيان شده ديگران را تكرار مي كنند. كودكان اوتيستيك كه از تكلم براي برقراري ارتباط استفاده مي كنند عموما ضمير را به عكس به كار مي برند. تكلم آنها با آهنگ نامعمول و بي نظمي در ريتم، در صرف فعل، در زير و بم بودن و در تلفظ مشخص مي شود(اندرسون، 2016، 67).
3-6- رفتار تشريفاتي و اصرار بر يكنواختي
اين مقوله چهار رفتار شايع را در خود جاي مي دهد. نخست اينكه، كودكان اوتيستيك ممكن است از خود بازي ضعيف يا خشكي نشان دهند. دوم اينكه، كودكان اوتيستيك غالبا وابستگي هاي شديدي به اشياي خاصي پيدا مي كنند. سوم اينكه كودكان اوتيستيك ممكن است ذهنشان شديدا به مفاهيمي، نظير رنگها، مسير اتوبوسها، اعداد و الگوهاي هندسي مشغول باشد. چهارم، بيشتر كودكان اوتيستيك امور روزمره يكنواختي را در نظر دارند كه بايد دقيقا" دنبال شود(پورافکاري، 1393، 34).
نابهنجاري ها در پاسخ به محيط فيزيكي
كودكان اوتيستيك به رويدادها يا محركهاي محيطي پاسخدهي نامعمول نشان مي دهند. معمولا اين كودكان از سوي والدينشان به عنوان در لاك خود فرو رفتهيا غرق شده در دنياي خود توصيف مي شوند. كودكان اوتيستيك همچنين آنچه را كه با اصطلاح انتخاب مفرط محرك مشخص شده است از خود نشان مي دهند. اين مساله به عنوان شكست در پاسخدهي به ارائه همزمان نشانه هاي چندگانه تعريف شده است.
5-6- رفتار خود تحريكي
كودكان اوتيستيك غالبا رفتارهاي عجيب و غريب و تكراري از خود بروز مي دهند. به نظر مي رسد كه اين حركات قالبي هدفي به جزء فراهم كردن درونداد حسي ندارند و بنابراين خودتحريكي فرض مي شوند. شيوع رفتار خودتحريكي كودكان اوتيستيك در اوقاتي كه آنها در مكانهاي سازمان نايافته تنها هستند بيشتر است مثل بازي آزادانه. هنگامي كه كودكان اوتيستيك به رفتارهاي خودتحريكي مشغول هستند، به محيط خود پاسخ نمي دهند. خاطرنشان شده است كه رفتارهاي خودتحريكي با يادگيري تكاليف افتراقي و يا پرداختن به يك بازي مناسب و رفتار اجتماعي تداخل مي كند. متاسفانه، هنوز به حذف كلي و پايدار اين رفتارهاي مداخله كننده عجيب و غريب موفق نشده اند(اصلانی، 1395، 89).
6-6- رفتار خود جرحي
رفتار خود جرحي كه كودكان اوتيستيك از خود نشان مي دهند رفتاري بسيار خطرناك و نمايشي است. رفتار خود جرحي وارد كردن صدمه جسماني به بدن خود است. شايعترين شكلهاي رفتار خود جرحي كوبيدن سر و گاز گرفتن خود است و موارد ديگر شامل كندن مو، درآوردن چشم، زدن به سر و صورت و كوبيدن دست و پا است. در مواردي كه خطر صدمه جسماني براي كودك وجود دارد ممكن است محدوديت جسماني (مثل بستن) يا تجهيزات حفاظتي (مثل دستكشهاي مخصوص يا كلاه ايمني) ضروري باشد؛ هر چند به كارگيري وسيع محدوديتها مي توانند منجر به تغييرات ساختاري نظير بازداري رشد حركتي، كوتاهي رباطها و پوكي استخوانها شود و همچنين موقعيتهاي يادگيري و پرداختن به رفتارهاي مناسب را مانع شود(علیزاده، 1388، 90).
7-6- عاطفه نامناسب
كودكان اوتيستيك عموما عاطفه اي را نشان مي دهند كه از لحاظ مفهومي نامناسب است. مثلا اگر يك كودك اوتيستيك بترسد يا آزار ببيند، ممكن است بخندد يا به صورت غيرقابل كنترلي قهقهه بزند. گذشته از اين، ممكن است كودكان اوتيستيك ترسهاي غيرمنطقي از اشياء يا موقعيتهاي عادي داشته باشند. آنها در حضور چيزهايي از قبيل اسباب بازيهاي خاص، سايه ها، نوارهاي زخم بندي، يا اشيايي با رنگ معين وحشتزده مي شوند. وانگهي، اين كودكان ممكن است در موقعيتهاي خطرناك نظير گذر از يك چهارراه شلوغ يا بالا رفتن از مكانهاي بسيار بلند كاملا نترس به نظر آيند(ولی زاده، 1388، 89).
ويژگي هاي كودكان اوتيستيك به طور خلاصه عبارتند از :
1- اصرار بر يكنواختي و مقاومت در برابر تغييرات.
2- در بيان نياز هاي خود دچار مشكل هستند و به جاي استفاده از كلمات از اَداها و اشاره استفاده مي كنند.
تكرار كلمات، خنده نابجا، گريه بي مورد، نشان دادن استرس و نگراني بي علت.
ترجيح مي دهند كه تنها باشند.
پرخاشگري
به سختي با ديگران رابطه برقرار مي كنند.
دوست ندارند كه كسي را بغل كنند و يا اينكه كسي آنها را بغل كند.
تماس چشمي ندارند و يا اينكه بسيار كم است .
با روشهاي معمول آموزشي نمي توانند چيزي بياموزند.
بازي هاي غير عادي انجام مي دهند.
اشياء در حال چرخش را دوست دارند و خود نيز سعي مي كنند اشياء را به حالت چرخش در بياورند .
دلبستگي غير عادي به بعضي از اشياء پيدا مي كنند.
از نظر احساس درد حساسيت بالاتر و يا پائين تري نسبت به افراد عادي دارند.
ظاهراً از چيزي نمي ترسند.
از نظر فعاليت هاي فيزيكي ، فعاليت زيادتر و يا كمتري نسبت به كودكان سالم دارند.
حركات بدني آنها به صورت نرم و عادي نيست.
اگرچه آزمايشات شنوائي بر روي آنها سالم بودن شنوائي آنها را ثابت مي كند اما در برابر نام خود و دستورات كلامي خود را بي تفاوت نشان مي دهند(براهنی، 1388، 89).
8-6- ملاك هاي تشخيص درخودماندگي ( اوتيسم ) با توجه به راهنماي تشخيصي DSM IV
كودك در صورتي حايز ملاك هاي تشخيصي در خودماندگي است كه حداقل 6 مورد از طبقات ارائه شده در ذيل را از قرار حداقل 2 مورد از طبقه اول و 1 مورد از هر يك از طبفات دوم و سوم نشان دهد. شروع اين اختلالها بايد قبل از 3 سالگي باشد(پورافکاري، 1393، 34).
1-8-6- طبقه اول : اختلال كيفي در تعامل اجتماعي
● اختلال آشكار در چند رفتار غيركلامي مانند نگاه چشم در چشم، بيان گري چهره، حالات بدني و حركات سر و دست براي كنترل تعامل اجتماعي.
● ناتواني در ايجاد رابطه با همسالان، متناسب با سطح رشد.
● فقدان تلاش خودانگيخته براي شركت دادن ساير مردم در شادي، علايق يا پيشرفت خود.
● فقدان دادو ستد اجتماعي يا هيجاني(پور اعتماد، 1396، 78).
2-8-6- طبقه دوم : اختلال كيفي در ارتباطات
● تاخير يا فقدان كامل رشد زبان گفتاري در افراد داراي قدرت تكلم.
● اختلال آشكار در توانايي شروع يا حفظ مكالمه با ديگران در افراد داراي قدرت تكلم.
● استفاده تكراري يا كليشه اي از زبان يا زبان مخصوص به خود .
● فقدان بازي وانمودي خودانگيخته متنوع يا بازي اجتماعي تقليدي متناسب با سطح رشد(اصلانی، 1395، 89).
3-8-6- طبقه سوم : الگوي رفتاري، علايق و فعاليت هاي محدود، تكراري و كليشه اي
● مشغوليت ذهني تمام عيار و مداوم با يك يا بيش از يك الگوي كليشه اي و محدود از علايق كه به لخاظ شدت يا محوريت غيرعادي است.
● پيروي ظاهرا وسواسي از امور يا عادت خاص و ناكارآمد.
●كليشه ها و اطوارهاي حركتي تكراري (براي مثال تكان دادن سر ، انگشت ، حركات پيچيده كل بدن).
●مشغوليت ذهني مداوم با اجزاي اشياء
در سال 2013 متخصصان انجمن روانپزشکان آمریکا در ویرایش جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، که به صورت مخفف DSM نامیده می شود، ملاکهای تشخیصی تازه ای را در مورد اختلال اُتیسم ارائه نمودند که تفاوتهای شایانی با ملاکهای تشخیصی این اختلال در DSM-IV-TR (دی اس ام 4) دارد. در DSM-IV-TR ملاکهای تشخیصی بر سه محتوا پایه ریزی شده بودند 1- وجود اختلال شديد در تعاملات اجتماعي دو طرفه 2- وجود نقایص شديد در ارتباط کلامی و غير کلامی فرد با علائم رفتاري مانند تاخير در كسب زبان يا فقدان گفتار يا نبود بازي خود انگيخته.3- وجود رفتارهايي كه به طور مشخص، منحصر و محدود به فعاليتها و تمايلات تكراري است. این ساختار مورد انتقاد از طرف پژوهشگران و متخصصان بود، زیرا سازماندهی علائم اْتیسم در DSM-IV-TR بيشتر بر اساس همانندی بود تا آزمایشات تجربی از عامل ساختاری .در حقیقت ساختار این سه محتوا کمی دو پهلو می نمود و به همین علت برخی از پژوهشگران از آن حمایت می نمودند و تعداد زيادي به دنبال ساختاری ساده تر و مناسب تر بودند. همین مساله موجب بازنگری در ملاکهای تشخیصی و ساختاري و پایه ای برای DSM-V (دی اس ام 5) گردید. ملاکهای تشخیصی در DSM-V تنها شامل 2 زمینه است که در آن دو حوزه نخست DSM-IV-TR در یک حوزه خلاصه گردیده است: نخست، حوزه تعامل و ارتباط اجتماعی. دوم، علایق و فعالیتهای تکراری و محدود. ساختار فاکتور دوم در DSM-V با استفاده از گرفتن شرح حال از والدین، که کودک در ابتدا علائم را داشته یا نه، مورد بررسی و تکمیل قرار می گیرد. گئورگیاس و همکارانش پيش از انتشارDSM-V، در مقالات خود، یک مدل 3 فاکتوری را ارائه نمودند که در بردارنده یک فاکتور مشترک رفتار های ارتباطی و اجتماعی و دو فاکتور جداگانه مشکلات زبانی و رفتاری (شامل رفتارهای حرکتی-حسی تکراری) بود. کمپ و بیکر چهار فاکتور جداگانه مورد استفاده در مصاحبه تشخیصی اُتیسم ( ADI-R) و پنج فاکتور موجود در جدول مشاهدات تشخیصی اُتیسم (ADOS) را پیشنهاد کردند. با وجود اينكه روش های تجربی درهر دو مطالعه ذكر شده، مورد توجه قرار گرفته، ولی هیچ كدام از این مدلها در یک نمونه مستقل، مورد تجزیه وتحلیل کامل قرار نگرفته است. در یک مطالعه ون لانگ و همکاران، یک مدل جدید شامل تعامل اجتماعی ،رفتار و گفتار تکراری و بازی را مستقلاً مورد اعتبار یابی قرار دادند. این مدل به طور کلی موازی با ساختارDSM-V بود ولی آنها در كار خود نقش كمرنگي را براي فاکتور واکنش و تمایلات حسی در نظر گرفته بودند و این مساله در فاکتور بازی نقايصي را به شکل مشکلات در معاشرت و ارتباط با همسالان از خود نشان می داد. نتایج بدست آمده از مطالعات صورت گرفته توسط ویتنی گاتنی، لاورن سوین فورد، امی ودربی و کاترینه لورد، نشان می دهد که دو فاکتور پایه در DSM-V بهتر از ورژن های قبلی می تواند در تشخیص اُتیسم موفق باشد. همچنين اين پژوهشگران اذعان مي نمايند، نتايج بدست آمده در پژوهش آنها كه از يك جامعه آماري 237 نفري در رنج سني 12 تا 30 ماه استخراج شده، نشان دهنده تطابق نتایج ارزیابی علائم اُتيسم در ADOS-T (جدول مشاهداتي تشخيص اُتيسم در اطفال) با ساختار DSM-V است. ساختار مفروض تشخیص اُتیسم که در DSM-V مورد استفاده قرار گرفته است چهار چوب مناسبی برای تشخیص کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم دارد و بطور ویژه ای نتایج بدست آمده از ساده سازی و کاهش تعداد زمینه ها، از علائم تشخیصی در DSM-V حمایت می کند. در DSM-V نقایص در تعاملات اجتماعی و ارتباطات به بهترین شکل در حوزه نخست قرار داده شده اند در حالیکه رفتارهای تکراری و محدود وخصوصیات گفتاری غیر معمول به خوبی در حوزه دوم جایگزین شده اند. در افراد اُتیستیک، رفتار های تکراری و خصوصیات زبانی غیر معمول در مشاهده بالینی کوتاه مدت (30 تا 40 دقیقه ) خود را نمایان می کنند و به همین دلیل مشخص گردید که ارزیابی این علائم درDSM- V با صرف زمان بیشتر، حتی در کودکان با سنین پایینتر نيز شدنی است. این یافته ها دانش ما را از ظهور و تشخیص نخستین علائم اختلال اُتیسم، كه از تجربیات محققین بالینی در ساختار اتیسم بدست آمده است، افزایش می دهد. متاسفانه در كشور ما بعد از يك سال از انتشار DSM-V بسياري از متخصصين هنوز كودكان را بر اساس DSM-IV-TR به عنوان آسپرگر و يا اصطلاح ساختگي شبه اُتيسم. تشخيص مي دهند و بدون توجه به تلاشهاي صورت گرفته توسط متخصصين و پژوهشگران همچنان خانواده ها را در ارزيابي هاي گنگ و مبهم خود سر در گم مي كنند و امكان اينكه خانواده بتواند از زمان طلايي آموزش و درمان كودك خود استفاده كند محروم مي كنند. تعدادي پژوهشگران و متخصصين و موسسات درماني در كشورهاي پيشرفته در حيطه درمان اُتيسم، عنوان مي كنند كه با ملاكهاي تشخيصي نوين، ممكن است تعدادي از كودكان كه قبلا اُْتیستیک تشخيص داده می شدند با معيار هاي جديد ديگر اين تشخيص را دريافت ننمايند. ولي بايد به اين مهم نيز توجه کرد كه با ملاكهاي جديد مي توان تا حدودي اختلال اُتيسم را از ديگر ناهنجارهاي ذهني متمايز نمود و شيوه هاي درماني پيشرفته را با كودكاني كه با DSM-V تشخيص داده مي شوند، در سطحي بهتر، پياده سازي نمود. در اینجا لازم است به این نكته مهم اشاره گردد كه متخصصين ارزيابي و تشخيص كه بر اساس راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالهاى روانى كار مي كنند، زمان استاندارد تشخيص و ارزيابي را حداقل زماني بين 30 تا 40 دقيقه عنوان مي نمايند و اين امر نشان دهنده زمانبر بودن و حساس بودن فرايند تشخيص مي باشد كه قطعاً در 5 دقيقه و يا با دادن دستور العملهايي به كودك مانند بشين،پاشو،در را باز كن يا اسمت چیست؟ انجام نمي پذيرد(ولی زاده، 1388، 89).
9-6- معيارهاي تشخيصي
وجود نقايصي در ارتباطلات و تعاملات اجتماعي در تمام زمينه هاي گوناگون که اخيراً يا درگذشته رخ داده است، به صورتي كه در ادامه می آید. نقايصي در تقابل اجتماعي و عاطفي، براي مثال رفتار هاي اجتماعي غير عادي و شكست در گفتگوهاي رو در رو؛كاهش يافتن علايق مشترك،عواطف ،يا احساسات؛شكست در شروع تعاملات اجتماعي و يا پاسخ به آن.
نقص در رفتار هاي ارتباطي غير کلامی مورد استفاده براي تعاملات اجتماعي، براي مثال کمبود يكپارچگي ارتباطات كلامي و غير كلامي؛ ناهنجاري هايي در تماس چشمي و زبان بدن يا نقايصي در فهم و كاربرد ايما و اشارات؛ نبود كامل حالات چهره و ارتباطات غير كلامي.
نقايصي در رشد، ادراك و فهميدن ارتباطات، براي مثال مشكلات در سازگاری رفتاري در زمينه هاي اجتماعي گوناگون؛ مشكلاتي در مشاركت در بازي هاي تخيلي يا در دوست يابي؛فقدان تمايل به همسالان.
شدت اين موارد بر پايه آسيبهاي تعاملات اجتماعي و الگوهاي رفتاري تكراري و محدود است(جدول پيوست)
الگوهاي علايق، فعاليتها و رفتارهاي تكراري و محدود؛ همچنين مشاهده شدن دو مورد از موارد زيركه اخيراً يا قبلا اتفاق افتاده باشد.
فعاليتهاي حركتي تكراري و كليشه اي، استفاده کلیشه ای و غیر معمول از اشياء يا گفتار حركت هاي ساده كليشه اي، به خط كردن اسباب بازي ها و حركتهاي پروانه اي، اكوليليا و تعابير شخصي
پافشاري بر يكنواختي، پيروي بدون انعطاف از امور روزانه يا الگوها يا رفتار هاي کلامی يا غير کلامی تشريفاتي (براي مثال پريشاني شديد در اثر كوچكترين تغيير، مشكلات با تغييرات، الگوهاي فكري جامد، مراودات تشريفاتي، نياز به حفظ خط سيري ثابت در امور روزانه و يا خوردن يك غذا هر روز.
محدوديت فراوان در اثر علايق ثابت كه در شدت يا مركز توجه بودن غير عادي هستند. براي مثال وابستگي و تمايلات شديد به اشياء غير معمول،علايق افراطي محدود يا ثابت.
بيش واكنشي یا کم واکنشی به درون داد حسي يا علايق غير معمول در جنبه هاي حسي در محيط (نشان دادن بي تفاوتي به درد يا فشار،پاسخهاي مغاير به صداها يا نسوج خاص و يا پاسخ افراطي به بوها يا لمس شدن، شيفتگي ديداري به نورها يا حركت.
شدت اين موارد بر پايه آسيبهاي تعاملات اجتماعي و الگوهاي رفتاري تكراري و محدود است.
بيشتر علائم مي بايستي در دوره هاي اوليه رشد مشاهده شود. (اما ممكن است تا زماني كه نياز هاي اجتماعي، ظرفيتهاي محدود در اين زمينه را نمايان سازد، به طور كامل آشکار نگردد، يا اينكه ممكن است به وسيله راهبردهاي يادگرفته شده در مراحل بعدی زندگي پوشيده شده باشد).
علائم موجب آسيبهاي مهم در امور اجتماعي، حرفه اي يا ديگر زمينه هاي مهم در عملكرد فعلي فرد گرديده باشد.
این اختلالات به واسطه نقص در عملکرد هوش یا تاخیر در رشد کلی نمایان نمی شود (اختلالات رشدی هوشی).ناتوانی هوش و اختلال طیف اُتیسم اغلب با هم رخ می دهد؛ و هردو همزمان نمایان می گردد. براي تمايز بين اين اختلال و اختلالات همزمان تعامل اجتماعی باید در تمام مراحل رشد مورد نظر قرار بگيرد.
افرادی که درIV DSM اُتیستیک، آسپرگر یا PDD-NOS تشخیص داده شده اند، می بایستی دوباره مورد ارزیابی و تشخیص قرار گیرند.افرادی که مشخصه نقص در تعاملات اجتماعی را دارند ولی علائم دیگری که معیار تشخیص اُتیسم باشد را نشان نمی دهند، می بایستی برای اختلال تعامل اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرند(قهرمانی، 1395، 56).
شیوه های تشخیص اوتیسم
پژوهشها نشان میدهند نحوه ارتباط سلولهای عصبی در مغز کودک مبتلا به اوتیسم با کودکان سالم متفاوت است و این سبب ناتوانی آنها در انجام فعالیتهای روزمره و تجزیه تحلیل رویدادها میشود.
کارشناسان عقیده دارند هرچه زمان شناسایی بیماری از بدو تولد سریعتر باشد بهتر میتوان به کودک کمک کرد تا زندگی بهتری در اجتماع داشته باشد. پژوهشها نشان میدهند ابتلا به اوتیسم و بیماریهای طیف آن (ASD) از جمله سندرم اسپرگر از دوران جنینی رخ میدهد و با بررسی دقیق حالتهای نوزاد میتوان تا قبل از یک سالگی بیماری را شناسایی کرد(زرافشان، 1389، 56).
از جمله روشهای شناسایی این بیماری در نوزادان میتوان موارد زیر را نام برد و لازم است تمامی والدین در کنار مشاهده رشد نوزاد و عملکرد طبیعی اعضای بدن، کودک خود را از نظر امکان ابتلا به اوتیسم مورد بررسی قرار دهند(علیزاده، 1388، 90).
نشانه یک
نوزادان به شادی معروف هستند و معمولاً اولین لبخند آنها در زمان سه ماهگی رخ میدهد و در هفت ماهگی در برابر صدای شادی، شنیدن اسم خودشان، دیدن اسباب بازی و پدر ومادر و اطرافیان لبخند میزنند و ابراز شادی میکنند. اگر نوزاد شما چهره بی تفاوتی دارد و نسبت به صدای شما واکنشی نشان نمیدهد احتمال اوتیسم وجود دارد(صادقی سیاح، 1391، 67).
2-7- نشانه دو
قدرت بینایی کودک در یک سالگی کامل میشود، اما از بدو تولد میتواند اشیا و افراد را به شکل خاکستری و غیر واضح مشاهده کند و به تدریج دریک سالگی محیط اطراف خود را کاملاً رنگی و واضح میبیند(آردنت، 2015، 56).
همچنین نوزاد از سه ماهگی به حرکت افراد و اشیا در اطراف خود واکنش نشان میدهد و آنها را تعقیب میکند. اگر نوزاد با حرکت چشمان خود شما را تعقیب نمیکند و نسبت به سروصدا، دگرگونی نور و اشیایی که درمقابل چهره اش قرار میگیرند بی تفاوت است با پزشک مشاوره انجام دهید(رحمانی، 1394، 78).
3-7- نشانه سه
در 9 ماهگی نوزاد با ادای کلماتی سعی میکند با والدین و اطرافیان خود ارتباط برقرار کند و زبان مادری خود را میآموزد، چنانچه نوزاد شما همچنان ساکت است و تمایلی به سخن گفتن ندارد و زمانی که با او گفت وگو میکنید تنها به شما نگاه میکند زنگ خطر ابتلا به اوتیسم وجود دارد(ولی زاده، 1388، 89).
کودک سالم پس از چندی سرانجام موفق به ادای کلمه مامان و بابا میشود و کلمههای دیگر را نیز به تدریج میآموزد، اما نوزاد مبتلا به اوتیسم کلمههایی نامفهوم میگوید.
آمارها نشان میدهند برخی از کودکان مبتلا به این بیماری با تاخیرسخن گفتن را آغاز میکنند و حدود ۱۵ الی ۲۰ درصد از مبتلایان هیچ گاه درطول زندگی سخن نمیگویند البته مفاهیم را درک میکنند، اما نمیخواهند صحبت کنند و تنها در برخی زمانهای استثنایی کلمه یاکلمههایی میگویند
تا دوسالگی بیشتر کودکان توانایی ترکیب کلمهها با یکدیگر و بیان جمله ساده را دارند، اما کودک مبتلا به اوتیسم نمیتواند به خوبی جمله بسازد(قهرمانی، 1395، 56).
نشانه چهار
نوزادان از هفت ماهگی به بازی کردن علاقه مند میشوند و تمایل به بازی با اسباب بازیها و حتی سایر کودکان دارند، اما کودک مبتلا به اوتیسم تمایلی به بازی با اسباب بازی ندارد و با کودکان ارتباط برقرار نمیکند. او در چیدمان اسباب بازیها روش خاص و عجیبی دارد و معمولاً دوست دارد به تنهایی بازی کند.
میتوانید میزان واکنش او به محیط اطراف را با یک آزمایش ساده بررسی کنید. یک عروسک به او بدهید و پس از مدتی عروسک را از او بگیرید، بررسی کنید که آیا گریه میکند، آیا مسیر دور شدن عروسک را نگاه میکند، اگر عروسک را دوباره به او بدهید تمایل به بازی دارد و عروسک را در دست میگیرد.
دیر به راه افتادن نیز میتواند نشانه اوتیسم یا سایر بیماریها باشد و باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد، اگر نوزاد شما یک ساله و هنوز راه رفتن یا حرکت به صورت چهار دست و پا را آغاز نکرده است زنگ خطر ابتلا به بیماری اوتیسم وجود دارد(صادقی سیاح، 1391، 67).
5-7- نشانه پنجم
مبتلایان به اختلال طیف اوتیسم معمولاً دارای یک سری حرکتهای تکراری مانند چرخاندن دست ها، چرخیدن به دور خود و به طور کلی حرکتهای غیر طبیعی هستند، در صورتی که فرزند خردسال شما دارای تیکهای حرکتی غیر طبیعی است احتمال ابتلا به اوتیسم وجود دارد(ملتفت، 1397، 89).
6-7- نشانه ششم
کودک مبتلا به اوتیسم بسیار حساس و تحریک پذیر است و اگر فردی به طور ناگهانی دست او را بگیرد یا حتی او را لمس کند به شدت واکنشهایی مانند فریاد کشیدن، ترس شدید و فرار را از خود نشان میدهد.
کودک مبتلا به این بیماری از برقراری ارتباط با دیگران واهمه دارد و در دنیای خیالی خود زندگی میکند. اگر فرزند نوپای شما تمایلی به بازی با شما یا هم سالان خود ندارد و گوشه گیراست برای بررسیهای دقیقتر به پزشک مراجعه کنید(قهرمانی، 1395، 56).
7-7- نشانه هفتم
کودک اوتیسمی مانند سایر کودکان واکنشهای احساسی نشان نمیدهد، به ویژه در زمان ناراحتی آرام کردن او بسیار دشوار است و امکان دارد برای ساعتها به گریه، گفتن کلمههایی نامفهوم زیر لب، فریاد کشیدن و حتی رفتارهای خود آزاری ادامه دهد.
تصور نادرست درباره کودک اوتیسمی این است که او هیچ گاه نمیتواند حرفهای بیاموزد و مانند یک فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی نیازمند مراقبت دائم است. اما پژوهشها نشان داده است بنا برشدت ابتلا به این بیماری فرد اوتیسمی میتواند زندگی خوبی داشته باشد، برخی از بیماران اوتیسمی با گذراندن دورههای آموزشی، توانسته اند مانند یک فرد سالم درجامعه جایگاه خود را به دست آورند.برای نزدیک شدن به کودک مبتلا به اوتیسم باید زمان کافی صرف و راه ارتباطی مناسب را پیدا کرد. برخی از کودکان با نوشتن کلمه، تایپ آن، نشان دادن تصاویر و استفاده از زبان اشاره با دیگران ارتباط برقرار میکنند و پشتکار اطرافیان برای افزایش ارتباط با او نقش موثری در بهبود سلامت روانی کودک دارد.
8-7- نشانه هشتم
برخی از کودکان اوتیسمی استعداد ویژهای در کار با رایانه، انجام بازیهای رایانهای و حتی برنامه نویسی با این وسیله دارند. مطالعه و خواندن کتاب ها، بررسی یک وسیله الکترونیکی یا چند رسانهای برای ساعتها باعث سرگرمی و مجذوب شدن کودک اوتیسمی میشود و والدین از این راه میتوانند او را شاد و آرام نگه دارند.
9-7- نشانه نهم
کودک اوتیسمی به دلیل روحیه حساسی که دارد از صدا، محیطها شلوغ و با نورپردازی شدید میترسد. صدای وسایلی، چون جارو برقی میتواند سبب ترس شدید کودک و به گریه افتادن او شود، اگر کودک شما در محیطهای شلوغ بی قراری و گریه میکند، از صدای ماشین، مکالمه بلند، زنگ تلفن یا حتی صدای جاروبرقی و ماشین لباس شویی میترسد زنگ خطر ابتلای او به اوتیسم وجود دارد.
هرکودک اوتیسمی دارای ویژگیهای شخصیتی و روانی منحصربه فردی است و بررسی شدت بیماری و روش برخورد با او برعهده کارشناسان و در مرحله دوم والدین واطرافیان است. با حمایت کافی از کودک و پیگیری آخرین پژوهشهای پزشکی و روشهای درمانی کودک مبتلا به اوتیسم میتواند زندگی مناسبی به دست آورد(رحمانی، 1394، 89).
10-7- تعریف مهارتهای شناختی
عملکرد شناختی یک اصطلاح است که اشاره به به تواناییهای فرد برای پردازش (افکار) دارد که باید در یک فرد سالم باشد که به صورت «تواناییهای یک فرد برای انجام فعالیتهای مختلف ذهنی که بیشتر مرتبط با یادگیری و حل مسئله است.» تعریف میشود. به طور مثال مواردی همچون مهارتهای کلامی، محیطی، روانشناختی و پردازش سریع میباشد. معمولاً شناخت به چیزهایی مانند حافظه، توانایی یادگیری اطلاعات جدید، گفتار، درک مطالب نوشته شده، اشاره دارد. معمولاً مغز قادر به یادگیری مهارتهای جدید در مناطق یادشده میباشد که معمولاً در اوایل دوران کودکی و در پی توسعه افکار و عقاید شخصی در مورد جهان شکل میگیرد. افزایش سن و بیماری ممکن است روی عملکرد شناختی تأثیر بگذارد و باعث از دست دادن حافظه و مشکل در انتخاب کلمات مناسب در حین صحبت کردن یا نوشتن شود. برای مثال، تصلب بافت چندگانه در نهایت میتواند باعث از دست رفتن حافظه، ناتوانی در درک مفاهیم و اطلاعات جدید و سرخوردگی کلامی شود. هرچند همه کس با این شرایط این عوارض جانبی را تجربه نخواهند کرد و اکثریت عقل و تواناییهای خود را حفظ خواهند کرد(خوش کنش، 1395، 67).
عمدتاً انسان به مجرد تولد، برای مهارتهای شناختی دارای ظرفیتی ذاتی است و بنابر این هر کس قادر به یادگیری و یادآوری است. به هرحال، آزمایشهایی برای این موارد همچون آزمایشهایی مانندآزمون IQ وجود دارد که شاید در دقت و صحت کامل آنها مشکلاتی هم باشد. در این آزمایشها، از متقاضی یا بیمار مجموعه ای سوالات پرسیده یا خواسته میشود تا وظایفی را انجام دهند، که هر کدام سطح یک مهارت شناختی نظیر سطح آگاهی، حافظه، آگاهی، حل مسئله، مهارتهای حرکتی، تواناییهای تحلیلی یا دیگر مفاهیم مشابه را اندازهگیری میکند. دوران کودکی در دوران کودکی است که بیشتر مردم قادر به جذب و استفاده از اطلاعات جدید هستند. در این دوره، کودکان کلمات جدید، مفاهیم و روشهای مختلف خود را بیان میکنند. در اوایل دوران کودکی است که بیشتر مردم توانایی فراگیری و بکارگیری دادههای جدید را دارند. در این دوره، کودکان کلمات جدید، مفاهیم و روشهای مختلف را با تجربههای خود میآموزند(ولی زاده، 1388، 89).
نقش کودکان در مهارتهای شناختی اوتیسم
رشد و تحول مهارت های بازی در کودک اوتیسم با نقایص و آسیب های بسیار همراه است که بدین منظور بازی کردن برای کودکان اوتیسم بسیار حائز اهمیت است و به این کودکان کمک می کند تا احساسات خود را تخلیه کنند و مهارت های اجتماعی را بیاموزند و تمرین کنند، در نتیجه ما از طریق بازی می توانیم موجب تقویت فرایند سازگاری با اجتماع و جامعه در کودکان شویم.
اگر چه در کودکان عادی فرآیند درک رشد مهارت های ارتباط غیر کلامی در خردسالی شکل می گیرد اما در کودکان اوتیسم رشد و شکل مهارت اجتماعی با محدودیت هایی همراه است که ما می توانیم با استفاده از بازی های متنوع از جمله بازی با عروسک های دستی نقش پر اهمیتی را در حیطه مهارت های اجتماعی و هیجانی کودک خود داشته باشیم.
کودکان اوتیسم در درک و تشخیص حالات چهره افراد دچار مشکل هستند که ما می توانیم از طریق بازی های عروسکی و استفاده از عروسک ها به کودکان کمک کنیم تا هیجانات و احساسات طبیعی را یاد بگیرند و همچنین از طریق عروسک های دستی که چهره انسانی یا غیر انسانی دارند نمایشی را اجرا کنیم و خود راوی داستان شویم تا به کودک در درک ارتباطات و هیجانات و احساسات انسانی (خوشحالی، ناراحتی، ترس، عصبانیت، مهربانی و…) کمک کنیم. درمانگر یا والد با به کارگیری عروسک می توانند در کودک انگیزه ایجاد کنند و او را فعال نمایند تا با او ارتباط برقرار کنند و رفتارهای کودک را هدایت نمایند. لندرث معتقد است: بازی برای کودکان مساوی با صحبت کردن برای یک بزرگسال است، بازی و اسباب بازی ها کلمات کودکان هستند(صادقی سیاح، 1391، 67).
اهمیت آموزش مهارهای شناختی در کودکان اوتیسم
توانبخشی شناختی نشان دهنده یک رویکرد بالقوه موثر در بازسازی اختالالت پردازش اطالعات در افراد مبتال به ASD بدون ناتوانی عمومی هوشی است. رهیافتهای توانبخشی شناختی اثر قابل توجهی را در جمعیت های دیگر دارای معلولیت عصبی، از جمله آسیب، اختلال شناختی خفیف مغزی و سکته مغزی، مراحل اولیه بیماری آلزایمر، اختلال خواندن اسکیزوفرنی، نشان داده اند. گر چه روش های توانبخشی شناختی به طور گسترده ای در دامنه و اهداف خود متفاوت است، بیشتر استفاده تمرینات مبتنی بر کامپیوتر که به منظور افزایش دامنه های خاص عملکرد شناختی به عنوان مثال، توجه، حافظه طراحی شده اند(بهرامی، 1390، 67).
رهنمودها و رویکردهای آموزشی مهارتهای شناختی اوتیسم
توجه اشتراکی در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران و متخصصان اختلال طیف اتیسم قرارگرفته است و اشاره به مهارتی رشدی دارد که موجب اشتراک توجه از طریق ارتباط چشمی، تبادل نگاه، اشارهکردن و نشانذدادن یا پردازش پیامهای دیگران می شود. در این جریان، نفر فعالانه توجه خود را معطوف یک شی، موقعیت یا رویداد میکنند. براي مثال، یک کودك به مادرش نگاه خواهد کرد، سپس اسباب بازیاش را مشاهده کرده، بعد تالش میکند. این فرآیند، نخستین بار بین کودک و فرد مراقبت کننده و سپس با سایر افراد اتفاق می افتد. در کودکان دارای رشد طبیعی، توجه اشتراکی در سنین 9 تا 18 ماهگی به تدریج کامل می شود. کودکان در اواخر سال نخست زندگی با دنبالکردن جهت نگاه و اشاره بزرگسال و نگریستن به شی مورد نظر، به توجه اشتراکی پاسخ می دهند. بین 12 تا 14ماهگی، بعد از دنبالکردن جهت اشاره و نگاه بزرگسال، با تغییر دادن نگاهشان به سمت شی، سپس به سمت بزرگسال و دوباره به سمت شی، مشترک بودن کانون توجهشان را به نمایش می گذارند.
پژوهشگران همچنین معتقدند که 2نوع توجه اشتراکی وجود دارد. نوع نخست با عنوان پاسخ به توجه اشتراکی شناخته می شود که عبارت است از توانايی کودک در دنبال کردن جهت نگاه، وضعيت سر يا ساير ژستهای فرد ديگر، به نحویکه موضوع توجه او را دريابد. نوع دوم با عنوان شروع توجه اشتراکی شناخته می شود که به توانايی کودک در جهت دادن توجه ديگران به موضوع ديداری خويش، با استفاده از انواع ژستها يا نگاه متناوب بين اشيا و افراد گفته می شود. پاسخ و شروع توجه اشتراکی، حامل پيامهای اجتماعی در خصوص رويدادها يا موضوعاتی هستند که مورد توجه يا عالقه واقع شده اند، با اين تفاوت که اولی پيامهای ديگران را پردازش میکند اما دومی پيامهای هدفمندی را به صورت ارادی برای ديگران ارسال میکند. با وجود تشابه ظاهری، اين 2 نوع رفتار، مبانی عصب روانشناسی متمايزی دارند. پاسخ به توجه اشتراکی با فعاليت بخش قدامی قشر ميانی پيش پيشانی همبسته و در ارتباط با فهم ديدگاه هاست ولی شروع توجه اشتراکی با افزايش فعاليتهای نورونی استرياتيوم جانبی در نواحی وابسته به پاداش مغز همراه است که به نظر می رسد مبنای جنبه های خوشایند و انگيزشی توجه اشتراکی باشد(ملتفت، 1397، 89).
اهمیت توجه اشتراکی در این است که آسیب در این حوزه با نقص در مهارتهای دیگر ارتباط نزدیکی دارد. مهارت توجه اشتراکی، پیش بینیکننده مهارتهای دیگری از قبیل مهارتهای زبانی، رفتارهای اجتماعی، درک اجتماعی- عاطفی، و بازی در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم است. توجه اشتراکی همچنین با پردازش اطالعات در کودکان و مهارتهای شناختی، خود تنظیمی و رشد اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد. به طورکلی، توجه اشتراکی ممکن است به عنوان یک مهارت کلیدی عمل کند، به این معنی که دستیابی به این حوزه از رشد، دستاوردهای جانبی بسیاری را برای کودک به ارمغان می آورد، بنابراین ارزیابی و تالش برای بهبود آن از اهمیت بالایی برخوردار است(ولی زاده، 1388، 89).
1-10- توجه اشتراکی در کودکان با اختالل طیف اتیسم
نقص در رشد توجه اشتراکی، ویژه کودکان با اختلال طیف اتیسم است و یکی از نخستین نشانه های قابل تشخیص در این گروه از کودکان به شمار می رود. هنگامیکه پژوهشگران، کودکان با اختلال طیف اتیسم را با گروهی از کودکان دارای تاخیر رشدی، تاخیر زبانی و کودکان عادی مقایسه کردند، به این نتیجه رسیدند که کودکان با اختلال طیف اتیسم، مشکالت عمیقتری در توجه اشتراکی نشان دادند. نقص در رشد توجه اشتراکی پیش از یک سالگی یعنی حتی پیش از زمانی که بتوان تشخیص رسمی گذاشت، قابل مشاهده است. تفاوتهای کیفی یا فقدان کامل توجه اشتراکی در دوران رشد، عالمت خطری برای والدین به شمار می رود؛ در این دوران به طور معمول والدین متوجه می شوند که کودک آنها مانند همسالان خود به طور مشترک با دیگران درگیر انجام یک فعالیت نمی شود، ممکن است هنگامیکه نام او را صدا می زنند، توجهی نکند و وسایل موردعلاقه خود را به والدین نشان ندهد و به آنها اشاره نکند. پژوهشگران با استفاده از فیلم برداری ویدیویی از دوران رشد کودکان، به این نتیجه رسیده اند کودکانی که بعدا با عنوان اختلال طیف اتیسم شناخته می شوند، در دوران نوزادی فاقد مهارت توجه اشتراکی هستند. افزون بر این، پژوهش در زمینه کودکان دارای رشد طبیعی و کودکان با اختلال طیف اتیسم نشان داده است کودکانی که با مراقب اصلی خود ارتباط اشتراکی از قبیل اشاره به اشیا یا حوادث موردعالقه، نشاندادن اسباببازیها و تبادل نگاه بهمنظور بیان عالقه بهطرف مقابل دارند، زودتر مهارتهای زبان و گفتار را کسب میکنند.
2-10- آموزش توجه اشتراکی به کودکان با اختالل طیف اتیسم
یکی از رویکردهای آموزش توجه اشتراکی به کودکان با اختلال طیف اتیسم، رویکرد والن و همکاران است. این جلسات 3 روز در هفته برگزار می شود و هر جلسه یک ساعت و نیم است. هر جلسه به 3 قسمت 25دقیقه ای تقسیم و بین آنها، 5 دقیقه فرصت استراحت به کودک داده می شود. تصاویر مختلفی روی دیوار نصب و در هر جلسه، اسباب بازیهای مختلفی روی زمین قرار داده می شود. اسباب بازیها براساس تقویتکننده های طبیعی انتخاب می شوند تا اطمینان حاصل شود که موجب تحریک کودک برای بازی می شود. کودک و درمانگر در طی جلسات با اسباب بازیهای مناسب بازی میکنند. تقریبا هر 5 دقیقه، درمانگر فرصتی برای کودک فراهم میکند تا به پیشنهاد توجه اشتراکی پاسخ دهد. بدین منظور، در جلسات 25 دقیقه ای، درمانگر دست کودک را روی اشیا قرار می دهد، با هدف اینکه شی را به کودک نشان دهد. با ضربات آهسته روی شی ضربه می زد با هدف اینکه آن را به کودک نشان دهد، یک شی را به کودک نشان می داد، به یک تصویر روی دیوار اشاره میکرد و جهت نگاهش را به یک تصویر روی دیوار تغییر می داد.
بر اساس این رویکرد، جلسات آموزشی با استفاده از فعالیتهای عادی و روزمره انجام می شود. در ضمن، مادر نیز آموزش می بیند تا در منزل و هنگام فعالیتهای روزمره با کودک کار کند. کودک و درمانگر ابتدا تالش میکنند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. درمانگر با گفتن این عبارت: شایان، وقت بازیه! کودک را متوجه شروع زمان بازی کرده و سعی میکند فعالیت آموزشی را به او ارایه دهد. هر فعالیت آموزشی شامل استفاده از یکی از فعالیتهای روزمره کودک بود که در جریان آن، کودک به انجام مهارت توجه اشتراکی ترغیب می شد. همه جلسات آموزشی با مشارکت فعال والدین انجام گرفت و پس از پایان جلسات، تکالیفی مشخص شد که والدین باید هر روز در منزل و هنگام تعاملات روزمره با کودک خود انجام دهند. جلسات پاسخ دهی بر آموزش کودک برای پاسخ دهی صحیح به پیشنهادهای درمانگر تمرکز دارد. آموزش به 6 سطح تقسیم و برای هر شرکتکننده از سطح یک آغاز می شود و پس از رسیدن به معیار تسلط در هر سطح، سطوح بالاتر اجرا شد. آموزش توجه اشتراکی طبق این رویکرد، شامل 2 مرحله آموزش پاسخ دهی و آغازگری است.
مرحله نخست آموزش پاسخدهی: پاسخ دهی به پیشنهاد توجه اشتراکی از طرف درمانگر. آموزش پاسخ دهی بر آموزش کودک برای پاسخ دهی صحیح به پیشنهادهای درمانگر تمرکز دارد. آموزش به 6سطح تقسیم و برای هر شرکتکننده از سطح یک آغاز شد و پس از رسیدن به معیار تسلط در هر سطح، سطوح بالاتر اجرا شد. سطوح آموزش پاسخ دهی شامل جلسات و موارد زیر بود(رحمانی، 1394، 78).س
انواع مهارتهای شناختی
1-11- ارتباطات
کودکان در دوران مهد کودک باید قادر به بیان جملههای پنج و شش کلمهای باشند. همچنین باید بتوانند شفاف و سلیس صحبت کنند تا هر فردی منظورشان را به سادگی دریافت کند. مهارتهای ارتباطی، بخش مهمی از دوران مهد کودک محسوب میشوند. در حقیقت کودکان باید توانایی شناسایی نیازهای خود را داشته باشند، با معلمها و دانش آموزان دیگر ارتباط بر قرار کنند و به سوالاتی که بیان میشوند پاسخ بدهند(قهرمانی، 1395، 56).
2-11- شمارش
اکثر کودکان این سنی باید قادر به شمارش اعداد تا ۱۰ باشند. مهارت شمارش اعداد امری ضروری است. در این صورت کودکان خردسال تا حدودی یاد می گیرند که چگونه اعداد را بنویسند، علاوه بر این اساس و مفهوم " بیشتر " و " کمتر" را درک میکنند.
3-11- توالی رویدادها
در این مرحله، اکثر کودکان میتوانند در مورد یک رویداد به یک نظم و ترتیبی صحبت کنند. توانایی دنبال کردن اتفاقات، داستانها و پیش بینی با درک آغاز، میانه و پایان یک داستان شروع میشود. همانند دانش آموزانی که شروع به خواندن و نوشتن میکنند، این نیز یک نوع دانش حیاتی به حساب میآید.
4-11- مسیرهای ساده
کودکان خرد سال میتوانند دو یا سه مرحله از یک موضوع را بدون سر در گمی دنبال کنند.
آموزش مهارتهای شناختی به کودکان اوتیسم
اختالالت طیف اوتیسم بر اساس نقص های در تعامل اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و علاقه محدود در محیط تعریف می شود. همچنین معمولا با شماری از مشکلات سلامتی دیگر مانند اختلالات حسی، اختلال در خواب، و معده و روده. علل و پاتوفیزیولوژی هنوز روشن نیست، مطالعات تصویربرداری از مغز نشان داده است که حجم ساختارهای راست مرتبط است مغز مربوط به زبان و کارکرد اجتماعی در نیمکره راست نسبت به نیمکره چپ خود بیماران و نسبت به افراد سالم بزرگتر است. عالوه بر بلوغ غیر طبیعی سیناپسی و اتصال در نیمکره چپ، نسبت به نیمکره راست، در افراد مبتال به ASD یافت شده است. این، فعالیت پایین مغز و اختلال در عملکرد نورونهای آینه ای همگی نیز به عنوان عوامل فیزیولوژی عصبی که ممکن است مرتبط با عالئم ASD فرض شده است .در حالی که مطالعات اختالالت شناختی قابل توجهی در افراد مبتال به اوتیسم نشان داده اند اما هنوز علت این نقایص رشدی چندان روشن نیست.
در اوتیسم نشان داد که این کودکان نقایصی در پردازش حسی دارند. این مطالعات نتایج متناقضی تحقیقات اولیه در ادراک در نوع اختلال پردازش حسی نشان دادند. برخی مطالعات بیش پاسخ دهی و برخی کم پاسخ دهی را نسبت به محرکات دیداری و شنیداری البته این بدکارکردی های پردازش حسی مختص اوتیسم نیست و در سایر اختلالات رشدی دیگر نیز نشان دادند. برای مثال پرویر نشان داد که مشکلات ادارکی ممکن است از مشکل اولیه تری در توجه انتخابی برخیزد یک دیده می شود . مطالعه فریخ استدلال کرده است که به تازگی به عنوان نقص در گسترش پنجره توجه ای بررسی شده است.
توجه فعالیت مجموعه ای از شبکه های مغز است که اولویت محاسبات شبکه های دیگر مغز را برای دسترسی به آگاهی تحت و هوشیاری تاثیر قرار می دهد. عملکرد معمول توجه شامل به دست آوردن و حفظ حالت بیداری، انتخاب اطلاعات حسی و نظارت و حلتعارض بین پاسخ های ممکن است. چنین نقایصی به عنوان علامت اصلی این اختلال در نظر گرفته نمی شوند. آلن پیشنهاد کرد که نقایص توجه ای همیشه از جمله مشکالت شناختی گزارش شده در اوتیسم هستند. برخی مطالعات نشان داده اند که و نقایص در حفظ توجه یک اختلال اولیه نیست، اما ممکن کودکان مبتال به اوتیسم دارای یک توانایی طبیعی در توجه پایدار هستند. با این حال، شواهدی وجود دارد که مکانیسم های انگیختگی است به دلیل تأخیر در رشد و اقتضائات انگیزشی یک تکلیف باشد. که ممکن است دلیل برخی رفتارهای ناهنجار مشاهده شده به محرک های متفاوت و پاسخ عصبی نابجا به تازگی در ASD وجود دارد اجتماعی و غیر اجتماعی باشد.
سوگیری فضایی توجه در اوتیسم با استفاده از پارادایم توجه فضایی بسیار مورد مطالعه بوده است. در مطالعه کیزی و همکارانش نقص سوگیری در تکالیف که نیازمند جابجایی سریع توجه افراد ASD مشکالت مشخصی در جدا سازی توجه و جابجایی آن داشتند. بودند، نیز گزارش شده است. همچنین در پاسخدهی به محرک، و بین مکان فضایی، خصائص یک شی بین دو مدالیته زمینه ای بینایی و شنوایی زمانی که بشدت روی پردازش یک قطعه واحد اطلاعات تمرکز کرده اند نیز گزارش شده است(قهرمانی، 1395، 56).
فوکوس بیش از اندازه یا توجه انتخابی در افراد ASD ممکن است نشان دهنده عملکرد ناهنجار در توجه اجرایی باشد و ممکن است به اختلالات لوب پیشانی در بیماران مبتال به ASD بدکارکردی کنترل اجرایی در اوتیسم در سراسر رشد ادامه دار است نسبت داده شود. توجه ممکن است تا حدی زیربنای الگوهای غیر طبیعی تجربه ذهنی گزارش شده توسط بیماران مبتلا به اوتیسم. فعال سازی کارکردی غیر طبیعی مرتبط با توجه اختلال در ASDممکن است پایه رشدی سبکهای شناختی سطح باالتر، باشد. مانند انسجام مرکزی ضعیف. با این دیدگاه، این دو نقصان در رشد اجتماعی و شناختی در اوتیسم ممکن است با داشتن یک باشد جزء توجه تصویر شود.
نقش حافظه در عملکردهای شناختی در افراد اوتیسم بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالیکه برخی افراد مبتلا به اوتیسم، وضیعت دیگر اشکال حافظه در این افراد به خوبی مشخص نشده است. حافظه کاری مهارت های حافظه طوطی وار حیرت آوری دارند فرآیندی است که توسط آن اطلاعات به طور فعال برای مدت بسیار کوتاه از زمان حفظ می شوند در حالی که کاری انجام می شود. حافظه کاری ممکن است در تکالیف بسیار ساده یا تکالیف پبچیده حل مسئله ارزیابی شود. نقص فرض شده در حافظه کاری در ASD تصور می شود که منجر به آبشاری از مشکلات مرتبط با تنظیم رفتار، انعطاف پذیری شناختی، تفکر انتزاعی، پایداری و تمرکز توجه شود. نتایج مطالعه در حافظه کاری گاه نقص هایی انواع آن را نشان می دهند و گاه این نوع حافظه را بدون آسیب ارزیابی می کنند. مطالعه ویلیام و همکارانش با استفاده از Task Letter back-N و مقیاس حافظه وکسلر مبتلایان ASD حافظه کاری فضایی عملکرد پایین تری داشتند.
عملکردهای اجرایی یک اصطلاح چتر مانندی برای عملکردهایی شامل شروع کردن، پایداری، جابجایی. مهار / توقف کردن است. عملکردهای اجرایی به عنوان توانایی برای حفظ یک مجموعه حل مسئله مناسب برای دستیابی به هدفی در آینده نیز تعریف می شود. این مجموعه شامل رفتارهایی مانند برنامه ریزی، کنترل تکانه، جستجوی سازمان یافته مهار پاسخها اما نامرتبط، تعمیر. بر اساس مطالعه لیس و همکاران یکی از مشکالت مشخص کردن و نگهداری مجموعه و انعطاف پذیری فکر و عمل است. شیوع اختلال عملکرد اجرایی در اوتیسم این است که اغلب مطالعات روی تفاوت گروه اوتیسم با سایر اختلالات یا افراد هنجار بدون گزارش. ازونوف و همکارانش در سال 1991 گزارش کردند که 96 % افراد حاضر در گروه اوتیسم عملکرد تفاوتهای فردی تمرکز کرده اند نه چندان خوبی در آزمونها نسبت به گروه کنترل نشان می دهند. در مقابل پلیکانو و همکارانش مشکالت اجرایی را تنها در 50 % نمونه مورد. اوزونوف نتیجه گرفت که علی رغم اینکه در سایر اختالالت مانند اختلال نقص توجه و بیش فعالی و مطالعه گزارش کردند اسکیزوفرنی و سندرم توره اختالل نقص عملکردهای اجرایی وجود دارد اما اوتیسم در برگیرنده نقصی ویژه در انعطاف پذیری شناختی است. در حالیکه مهار نسبتا کمتر آسیب دیده و حتی سالم مانده است. اوزونوف بیان کرد که تکالیف عملکردهای اجرایی مانند کارتهای ویسکانتین اغلب تلفیقی از توانایی های اجرایی مختلف است که انعطاف پذیری ذهنی و مهار را شامل می شوند، اما زمانی که رویکرد مطالعات برای جداسازی و تماییز گروه های ASD پردازش اطلاعات گرفته شده است، این فرآیندهای می توانند جداگانه ارزیابی شوند. از سایر گروه های اختلالات رشدی مانند سندرم تورت و ADHD بر اساس عملکردهای اجرایی نقایص بسیار متناقضی داشته است.
از جمله روش های توانبخشی شناختی بکارگیری تمرینات مبتنی بر کامپیوتر و یا مبتنی بر گروه ای است که برای بهبود یکی عرصه های گوناگون عملکرد شناختی اجتماعی و غیر اجتماعی از طریق عمل تکراری و آموزش های راهکارها طراحی شده اند. از این روش توانبخشی به خصوص اثر بخش که در اصل برای افراد مبتال به اسکیزوفرنی بود که برای بزرگسالان مبتال به اوتیسم با توانایی در طول این دوره 18 ماه، ادغام تمرینات آموزش مبتنی بر کامپیوتر 16 است کالمی توسعه داده شد درمان ارتقای شناختی برای همتایان از افراد مبتلا در توجه، حافظه و حل مساله با برنامه درسی کوچکی مبتنی بر گروه که به منظور تسهیل دوره های رشدی توسط درمانگر- مربیان نظارت می شود. جلسات آموزشی عصبی شناختی مبتنی بر همتا و استفاده از تمرینات کامپیوتر به منظور بهبود شناخت، توسعه تفکر استراتژیک، ترویج روابط متقابل مثبت و اجتماعی و در ابتدا آماده شدن برای گروه شناختی- اجتماعی آماده می شوند. پس از چند ماه آموزش عصب شناختی، 3 تا 4 جفت از شرکت کنندگان با هم به شکلیک گروه شناختی- اجتماعی ملحق می شوند. آموزش کامپیوتر پس از آن به صورت همزمان ادامه با این گروه در طول باقی مانده از درمان جهت ایجاد فرصت های یادگیری تجربی برای کمک 18 ادامه می یابد جلسات گروه شناختی- اجتماعی برای تامین اجتماعی شدن ثانویه، عقل اجتماعی و عاطفی و توانایی مکالمه و خود نگری سازماندهی می شوند. هر جلسه 19 به شرکت کنندگان برای توسعه اتخاذ چشم انداز گروه شامل یک بحث روانشناختی در جنبه جدیدی از شناخت اجتماعی، یک تمرین شناختی طراحی شده برای تسهیل توسعه توانایی های شناختی- اجتماعی و یک تکلیف برای گسترش استفاده از CET به زندگی روزمره است(بهرامی، 1390، 67).
معرفی برنامه های آموزشی شناختی به کودکان اوتیسم
تاکنون هیچ روش قطعـی بـرا ي درمـان اوتیسـم یافـت نشده است و افراد داراي اختلال اوتیسم بـرا ي تمـام عمـر این بیماري را با خود به همراه خواهند داشت. کارآمدترین روش آموزشی و توان بخشـ ی بـراي آنها، تحلیـل رفتـاري کـاربردي اسـت. در حـال حاضر بسیاري از روشهاي آموزشی این کودکان بر پایـه صول روش ABA تهیه شده اند. اصل مهم در ایـن روش آن است که چنانچه، رفتارهایی مورد تشویق قرار بگیرنـد احتمالاً تکرار می شوند و افزایش می یابند و رفتارهایی که مورد توجه قرار نگیرند احتمالاً حذف می شوند یـا از بـین می روند. اگرچه، ABA یک نظریه می باشد ولی بسـیاري از مردم از این اصطلاح براي روشهایی که بـا ایـن اصـل کار می کنند، استفاده نموده اند.
از میـان روشهـاي درمـانی، ABA موجـب بهبـودي بیشتر در این کودکان شده است. روش اسـتفاده از ABA که بر اساس ارزیابی دقیق کودك، تهیـه برنامـه آموزشـی ویژه و کار فشرده انفرادي توسط مربیان آموزش دیده و با استفاده از روش شرطی سازي کنشگر (اسکینر) با بیشـترین ســاعت کــار ممکــن در هفتــه (30 تــا40 ســاعت) انجــام می گیرد، ابتدا با نام شـیوه لـوواس شـناخته شـد چـون وي توانسته بود با استفاده از آن، طی پژوهشی 2 ساله به نتـایج مثبت دست یابد.
یکی دیگر از روش هاي درمانی براي کودکـان داراي اختلال اتیسم، دارو درمانی اسـت. در حـال حاضـر انجـام پژوهشها در مورد کارآیی انواع داروها در بهبـود تعامـل اجتماعی و کاهش رفتارهاي کودکان و نوجوانان با اختلالات طیـف اوتیسـم و سـایر اخـتلال هـاي تحـولی فراگیر ادامه دارد. اگرچه، هـیچ داروي اختصاصـی بـراي اخـتلال اوتیسـم کشـف نشـده اسـت، درمـان دارویـی در تخفیـف انـواعی از علائـم همـراه از جملـه: پرخاشـگري شدید، رفتارهاي خود آسیب زنی، بیش فعالی، رفتارهـاي قالبی و علائم وسواسی- اضطراري موثر بوده اند.
کوگـل، شوشـان، مـک نرنـی5 محـور اولیـه متمرکزبر PRT را مشخص کردند که عبارتند از:
آموزش کودکان در زمینه پاسخ به نشانه هاي چندگانه در محیط.
آزاد بودن کودکان در انتخاب وسـایل و فعالیـت هـاي مربوط به آموزش (به منظور افزایش انگیزه در آنها)
آموزش روشهاي خود مدیریتی به کودکان.
افزایش قدرت ابتکار و خلاقیت در کودك.
ایجاد فرصت براي تحکیم یادگیري و تعمیم آن به موقعیتهاي دیگر.
با توجه به این 5 محور برخلاف سایر روشهاي آموزشــی و درمــانی (از جملــه روش آمــوزش کوشــش ناوابسته که در آن برنامه از پیش تعیین شده طراحـی شـده است) روشی کودك محور به شـمار مـی رود کـه در آن، کودك به هدایت خـود مـی پـردازد و شـکل آمـوزش بـا توجه به علاقه وي انتخاب می شود و انگیزه کودك باعث شــروع رفتــار و تقویــت آن مــی شــود. از آنجــایی کــه آسیبهاي رفتـاري در اتیسـم بسـیار گسـترده اسـت، ایـن روش مناسب و مقرون به صرفه می باشد چون بـا اصـلاح یک رفتار هدف، رفتارهاي وابسته به آن نیز تغییر می کنند.
نتایج احتمالی تاثیر PRT بر کودکـان داراي اخـتلال اتیسم، در برگیرنده دو رویکرد اصلی است:
در یک رویکرد، به تدریج در مهارتهاي ارتباطی که کودك انجام می دهد تغییر داده می شود، در نتیجه اولاً ویژگیهـاي نـا خوشـایند آن از بـین مـی رود و سـپس بـه تدریج مهارتهاي جدید ایجاد می شود.
در رویکرد دیگر، رفتارهاي ناهنجاري که کودك بـراي انتقـال آرزوهـاي خـود از آن اسـتفاده مـی کنـد بـا رفتارهـاي مناسـب جـایگزین مـی شـوند (مـثلاً جـایگزین کردن خشم یک کودك یا جلب توجه او با عبـارت "بـه من نگاه کن").
بر طبق پژوهش هاي انجام شده، PRT براي همه افراد داراي اختلال اتیسم، قابل اجرا است ولی براي مبتلایـان 2 تا 6 ساله کارآمدتر می باشد. با توجه به این که در تمـامی دنیا به ویژه در کشور ما برنامه هاي مداخله اي ویـژه بـراي کودکان با اختلال اتیسم، هزینه هاي سنگینی را بر دولـت و خانواده ها تحمیل می کند، ارائه مـداخلات بـه هنگـام و زود هنگام می تواند در تمامی حیطه هاي ناتوانی مفید واقع شود. افزون بر این، همان طور که با افزایش سن، نیازهـا و مشکلات کودکان داراي اختلال اتیسم به ویـژه در حیطـه مهارتهـاي ارتبـاطی پیچیـده تـر و حـادتر مـی شـود، ایـن مشکلات بر یادگیري سایر حیطه هاي آموزشـی نیـز تـأثیر مـی گـذارد و مـانع از یـادگیري مهـارتهـاي مـورد نیـاز کودك می شود. در نتیجه مداخلات آموزشی زود هنگام، قبل از سنین مدرسه بـر سـرعت یـادگیري کودکـان تـأثیر مـی گـذارد و موجـب مـی شـود یـک سـري از مشـکلات رفتاري و ارتباطی این کودکان از اوایل سالهـاي مدرسـه بهبود و ارتقا یابد. این روش یکی از روشهاي درمـانی اسـت که در زمینه اتیسم وجود دارد و والدین می توانند به خوبی آن را اجرا کنند. هـدف از اجـراي PRT ایجـاد تغییـرات مثبت در رفتارهاي محوري (مانند انگیزه، پاسخ به نشـانه - هاي متعدد و ...)، مهارتهاي ارتباطی، مهارتهاي بازي، رفتارهاي اجتماعی در کودکان داراي اختلال اتیسم مـی - باشد. اگرچه، این روش بیشتر بر مداخلات زود هنگام تاکیـد می ورزد، این روش براي همه افراد مبتلا به اتیسـم، در هـر سنی مناسب می باشد. نکات زیر بایـد در مراحل انجام مداخله کاملاً رعایت شود:
الف) سئوال / دستور / فرصت براي پاسخ باید:
روشن، بدون وقفه و مناسب با تکلیف باشد.
بین تکالیفی که قبلاً یاد گرفتـه شـده انـد ، توزیـع شـده باشد.
توسط کودك انجام پذیر باشد.
4- دربرگیرنده اجزاء متعدد باشد.
ب) تقویت کنندهها باید:
5- مشروط به رفتار باشند.
به دنبال هر تلاشی براي پاسخ اعمال شوند.
به رفتارهاي مورد علاقه کودك، مرتبط باشند.
پیشینه تحقیقات مرتبط با آموزش مهارتهای شناختی در کودکان اوتیسم
1-14- تحقیقات داخلی
مینا محنايي 1395 در تحقیق خود با عنوان اوتیسم، نشانه شناسی و درمان با رویکرد رفتاری آورده است که هدف تحقیق حاضر بررسی نشانه شناسی و راههای درمان رفتاری برای این اختلال می باشد. اختلال نافذ مربوط به رشد به طور رسمی نخستین بار در DSM در سال ۱۹۸۰ به عنوان یک گروه اختلال مشخص روانپزشکی کودکان شناخته شد. قبل از آن در DSM بچه هایی با نشانه های P.D.D بررسی می شدند، به عنوان زیر گروهی از اسکیزوفرنی کودکان می دانستند. اختلالات نافذ رشد عبارتی است که در حال حاضر برای اشاره به اختلالات شدید روانشناختی در دوران کودکی به کار می رود. اختلالات نافذ رشد، آشفتگی شدید در تحول شناختی، اجتماعی، رفتاری و هیجانی کودک است که در فرایند رشد، اختلالات فراگیری ایجاد می کند. از میان چند اختلال فراگیر رشدی که در DSM-IV به آنها اشاره شده، اوتیسم هم در حیطه پژوهشی و هم در حیطه بالینی کاملا چشمگیر و برجسته است درخودماندگی (اوتیسم) بر خصوصیات اصلی انسان اثر می گذارد : اجتماعی شدن بین فردی و بر ارتباط های پیچیده. کودکان در خود مانده اختلالات شدیدی در تعامل و ارتباط اجتماعی، بازی بین فردی و ارتباطات دارند. دو اختلال عمده که به عنوان اختلال های نفوذ کننده رشددر DSM تعریف گردیده است عبارت است از اوتیسم خردسالی و اسکیزوفرنی. به نظر می رسد که اختلال های شدید کودکی اکثرا در دوره سنی قبل از ۵/۲ یا ۳ سالگی و اوایل نوجوانی و یا درست قبل از آن ظاهر می شوند. در DSM IV اختلال رت، آسپرگر و اختلال فرو پاشنده کودکی، در زمره این دسته از اختلالات گنجانده می شوند. این تحقیق از نوع مروری می باشد که در آن تحقیقات قبلی در مورد روشهای درمانی رفتاری اوتیسم مورد بازبینی قرار گرفته است و نتایج این جمع بندی نشان داد که علتها و روشهای درمانی متعددی برای این مشکل وجود دارد که با شناسایی آنها می توان جهت پیشگیری و درمان هرچه بیشتر این اختلال از آنه استفاده کرد.
2-14- تحقیقات خارجی
هیل 2017 در دو مقاله مروری که در مورد عملکردهای اجرایی در اوتیسم منتشر کرد که مطالعات این حوزه را به بخش های برنامه و خود نظارتی تقسیم کرد. مطالعه مروری هیل نشان داد که انعطاف پذیری شناختی/ ذهنی جابجایی مجموعه برای یک نقص منحصر بفرد در اوتیسم در یکی از این عملکردها بعید به نظر می رسد. به هر حال هنوز ممکن است که یک پروفایل عملکرد اجرایی متمایز اوتیسم را از سایر اختالالت عصبی رشدی متمایز کند. تحقیقات برای شناسایی این پروفایل ویژه هدف تحقیقات سالهای آینده است. مطالعه مروری هیل همچنین نشان داد که نتایج تحقیقات در حوزه عملکردهای اجرایی در اوتیسم بسیار متنوع و گاه متناقض هستند و محقیق کمتر توانستند نتایج مطالعات دیگران را تکرار کنند حتی زمانی که از تکالیف بکشان و متدولوژی مشابه ای استفاده کرده اند(شجاعی، 1396، 89).
دیویدسون 2016 در مقاله ای تحت عنوان اوتیسم: از تشخیص تا درمان از دیدگاه عصب شناختی آورده است که اختلال طیف اوتیسم، از اختلالهای عصبی رشدی، رو به افزایش است که با نقص ارتباطی اجتماعی و رفتارهای تکراری و علایق محدود همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اختلال طیف اوتیسم از تشخیص تا درمان ازدیدگاه عصب شناختی است. از این دیدگاه اوتیسم ناشی از عوامل ژنتیکی و محیطی است، که تا پیش از ۳ سالگی قابل تشخیص است. اندازه گیری دور سر، آزمایشهای ژنتیکی، بررسی های کروموزومی، اندازه گیری سطح انتقال- دهنده عصبی سروتونین، گابا و اکسیتوسین، و اندازه گیری سرعت پاسخ به محرک، از روشهای تشخیصی عصب- شناختی این اختلال است. نظریه مغز مردانه مفرط، وجود حالت افراطی از مغز مردانه، ساختمان نورولوژیکی مغز تفاوت نورولوژیکی مغز اوتیسم و نظریه نقص در عملکرد اجرایی نیز نقص در کورتکس پیش پیشانی در اختلا لطیف اوتیسم را در توجیه اوتیسم مطرح می کند. مهمترین درمانهای عصب شناختی اوتیسم می توان به دارو درمانی، رژیم غذایی، درمان یکپارچگی حسی، حرکت درمانی، موسیقی درمانی و درمان با استفاده از حیوانات اشاره کرد.
جدول1- پیشینه تحقیقات
شمارهمحققسالهدفموضوعنتیجه1محنايي1395شناخت علازم و روش های درمان اوتیسماوتیسم، نشانه شناسی و درمان با رویکرد رفتاریعلتها و روشهای درمانی متعددی برای این مشکل وجود دارد که با شناسایی آنها می توان جهت پیشگیری و درمان هرچه بیشتر این اختلال از آنه استفاده کرد.2هیل2017کشف عملکردهای اجرایی اوتیسمعملکردهای اجرایی در اوتیسمکه انعطاف پذیری شناختی/ ذهنی جابجایی مجموعه برای یک نقص منحصر بفرد در اوتیسم در یکی از این عملکردها بعید به نظر می رسد3دیویدسون2016کشف روش های تشخیص و درمان اوتیسمعنوان اوتیسم: از تشخیص تا درمان از دیدگاه عصب شناختیمهمترین درمانهای عصب شناختی اوتیسم می توان به دارو درمانی، رژیم غذایی، درمان یکپارچگی حسی، حرکت درمانی، موسیقی درمانی و درمان با استفاده از حیوانات اشاره کرد.
جمع بندی و نتیجه گیری
آنچه که باید در مورد اوتیسم مورد توجه قرار داد این است که این اختالل یک طیف است. به همین دلیل تنوع عالیم رفتاری و نقایص کاردکردهای شناختی نیز در میان افراد مبتلا وجود دارد. اغلب مطالعات به بررسی کارکردهای شناختی در افراد اوتیسم عملکرد بالا یا آسپرگر پرداخته اند. در نتیجه طیف وسیعی از مبتلایان که دچار نقایص هوشی و کلامی شدید هستند از بسیاری از مطالعات کنار گذاشته می شوند. توان بخشی این کودکان فرآیندی زمان بر، پر هزینه و پیچیده است. ارتقای کارکرد های شناختی می تواند منجر به ارتقای عملکردهای روزمره، تحصیلی و ارتباطی کودک شود(علیزاده، 1388، 90).
منابع
1-16- منابع فارسی
ــ اصلانی، زهرا 1395 آشنایی با روش تیچ. تعلیم و تربیت استثنایی .51-53
ــ براهنی، محمدنقی، باطنی، محمدرضا، سیف، علی اکبر و دیگران 1388 واژه نامه روانشناسی و زمینـه هـاي وابسـته. تهـران: فرهنـگ معاصر.
ــ بردیده، محمدرضا 1387 اوتیسم و اختلالات شبه اوتیستیک. شیراز: نشر ساسان.
ــ بهرامی، غلامرضا، معنوي، عزالدین 1390 فرهنگ لغات و اصطلاحات چهار زبانه روانپزشکی. انتشارات دانشگاه تهران.
ــ پورافکاري، نصرت اله 1393 فرهنگ جامع روانشانسی - روانپزشکی. تهران: فرهنگ معاصر.
ــ پور اعتماد، حمیدرضا - خوشـابی، کتایون 1396بررسی کارآیی رفتار درمانگري فشرده، بر کودکان مبتلا بـه درخودمانـدگی. نشریه: روان شناسی، تابستان - شماره .42
ــ خوش کنش، ابوالقاسم 1395هنر درمانی: تعریف، تاریخچه، روش شناسی و سنجش. مجموعه مقـالات اولـین کنگـره هنردرمـانی در ایران.
ــ رحمانی، مرضیه 1394موسیقی درمانی در کودکان درخودمانده. علوم تربیتی: تعلیم و تربیت استثنایی.
مردادماه، شماره .44
ــ زرافشان، هادي، ارسلانی، اکرم 1389 تدریس ساخت دار راهبردهایی براي حمایت از دانش آمـوزان درخودمانـده. نشـریه: علوم تربیتی تعلیم و تربیت استثنائی تیرماه - شماره .102
ــ شجاعی، رویا 1396 درخودماندگی چیست. نشریه تعلیم و تربیت استثنایی، بهمن ماه، شماره .74
ــ صادقی سیاح، علـی 1391 نقش هنر درمانی درسازگاري تحصیلی، اجتماعی و هیجانی کودکان داراي اخـتلال یـادگیري. نشریه تعلیم و تربیت استثنایی، دي ماه، شماره .112
ــ علیزاده، حمید و همکاران 1388 دانش آموزان استثنایی مقدمه اي برآموزش ویژه. تهران: نشر ویرایش.
ــ قهرمانی، مریم 1395 اوتیسم یا درخودماندگی. نشریه: تعلیم و تربیت استثنایی، تهران، بهمن و اسفند، شمارههاي .62-63
ــ گنجی، مهدي 1388آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهران: نشر ساوالان.
ــ ملتفت، قوام 1397 اختلال در خودماندگی، راهنماي عملی براي والدین و مربیان. نشـریه تعلـیم و تربیـت اسـتثنایی، آذر و دي، شماره هاي .84-85
ــ ولی زاده، فاطمه 1388 جایگاه دانش آموزان درخود مانده در آموزش و پرورش استثنایی. نشریه: علوم تربیتـی، تعلـیم و تربیـت استثنایی، خردادماه، شماره .90
2-16- منابع انگلیسی
Abrahams BS, Gschu winds DH (2018). "Advances in autism genetics: on the threshold of a new neurobiology". Nat Rev Genet 9 (5): 341–55.
Anderson, S. R., Avery, D. L., Dippier, E. K., Edwards, G. L., & Christian, W. P. (2016). Intensive home-based early intervention with autistic children. Education and Treatment of Children, 10, 352-366.
Arndt TL, Stodgily CJ, Rowdier PM (2015). "The teratology of autism". Into J Dev. Neurosis 23 (2–3): 189–99.
Asperger H (2017). "Das psychics abnormal Kind" (in German). Wien Kiln Woke niche 51: 1314–7
August, G. J., Razz, N., & Baird, T. D. (2016). Brief report: Effects of fenfluramin on behavior, cognitive, and affective disturbance in an autistic children. Journal of Autism and Developmental Disorders, 15, 97-107.
Beltane, C. A. (2016). Acoustic characteristics of prosody in autism. In P. Matter (Ed), Frontiers of Knowledge in mental retardation (pp 223-233) . Baltimore: University Park press.
Beltane, C. A., & Simmons, J. Q. (2017). Language in childhood psychosis: A review. Journal of Speech and Hearing Disorder, 30, 439-458.